حضرت سلیمان و گنج زیر معبد
شما ممکنه داستانهای زیادی در باره گنج و دفینه شنیده باشید که خیلی از اونها همونطور که گفتم فقط داستان هستند نه واقعیت ،گنج واقعی ارزشش شاید خیلی بیشتر از طلا باشه،در ذیل ضمن اشاره به گفته های مربوط به حضرت سلیمان و گنجی که فرماسونرها تا الان دنبالش هستند و شاید یک مقداری از اون رو هم پیدا کرده مدعائی است بر گفته های گنج و گنج یابی و دفینه و دفینه یابی:
همانطور که میدانید حضرت سلیمان یکی از پیامبران است و قدرت بی شماری داشت به گفته کتابها قدرت حضرت سلیمان و گنج و دفینه های او بیکران بود،که انگشتر حضرت سلیمان نیز معروف است ، حضرت سلیمان و گنج
گنج و گنجینه و دفینه و دفینه یابی(ساخت قصر سلیمان)
این پیامبر خدا در دوران زندگیش، شهر بیت المقدس را با کمک جنیان و شیاطین بنا کرد و برای آن دوازده قلعه ساخت و بعد از اتمام آن شهر، ساختمان مسجد الاقصی را با سنگهای سفید و زرد و سبز بنا نمود و ستونهای آنرا از مرمر بلورین و با انواع جواهرات، مزین کرد. به غیر از این بناها، معابد و حوض های سنگی و ساختمان های مهم دیگری هم ساخت. قصر سلطنتی او که از چوبهای گرانبها و مزین به طلا و مرصع و جواهر، فراهم شده بود بسیار زیبا و باشکوه بود. هم اکنون آثار بعضی از این بناها، مانند «معبد هیکل سلیمان» در فلسطین هنوز هم هست و گردشگران و توریست ها برای دیدن آن آثار شگفت انگیز به آنجا میروند.
چاه جن
گنج و گنجینه و دفینه و زیر خاکی(مرگ حضرت سلیمان)
بر اساس روایات گیاهی به نام ویرانگر وجود داشتهاست پرسید کیستی؟ گفت:ویرانگر (با ریشههایم ساختمانها را ویران میکنم) سلیمان متوجه مرگ نزدیک خود شد دعا کرد که جنها از مرگ من با خبر نشوند تا من ساختمان معبد را بسازند هم مردم بدانند جنها علم غیب نمیدانند. سلیمان در قصر خود ایستاده جان داد. اما جنها با خبر نشدند تا اینکه موریانه عصا را خورد و سلیمان زمین افتاد
گنج و گنجینه و دفینه و دفینه یابی(تسلط ابلیس و شیطان به گنج)
«پس همینکه سلیمان از دنیا رفت، ابلیس سحر را درست کرد، آن را در طوماری پیچید و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمی است که آصف بن برخیا برای سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و این از ذخائر گنجینههای علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آنگاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، سپس ایشان را به در آوردن راهنمایی کرد، بیرون آورد و برایشان خواند. درنتیجه کفار گفتند: پس اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحری بود، ولی مؤمنین گفتند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود.
گنج و دفینه زیرخاکی(هاروت و ماروت و گنج و سحر و جادو)
پس از حضرت سلیمان و دست یافتن یهودیان به برخی منابع جادو و جادو گری رواج یافت فرشتگان به خداوند گفتند اگر ما به جای انسان بودیم هرگز نافرمانی تو را نمیکردیم سپس خداوند به آنها اجازه داد تا دو فرشته را از میان خود برگزینند، هاروت و ماروت برگزیده شدند تا راه و روش باطلا کردن سحر را به افراد بیاموزند چون باطل کردن سحر نیاز به یاد دادن سحر دارد لذا مردم قسمت سحر را فقط آموختند و توجهی به سایر قسمتها نداشتند به زمین فرود آیند. پس زنی بنام زهره نزد آن دو آمد و در دل آنها جای باز کرد. زن گفت: من حاضر نمیشوم مگر آنکه آن اسمی را که با آن به آسمان میروید و پائین میآیید به من بیاموزید، آنها نام خدا را به وی آموختند، همینکه زهره خواست با خواندن آن نام پرواز کند، خداوند او را بصورت ستارهای مسخ کرد، آنگاه بالهای آن دو فرشته را بُرید، هاروت و ماروت از پروردگار خود درخواست توبه کردند، خدایتعالی آن دو را مخیر کرد میان اینکه به حال اول برگردند، و در عوض هنگامی که قیامت شد عذاب شوند، یا اینکه در همین دنیا خدا عذابشان کند، و روز قیامت به همان حال اول خود برگردند. پس آنها عذاب دنیا را انتخاب کردند. سپس خدایتعالی بایشان وحی فرستاد که به سرزمین بابل بروید، در آنجا خداوند ایشان را میان زمین و آسمان وارونه ساخت، که تا روز قیامت در عذاب خواهند بودو
دفینه و نشانه های دفینه (ورود شوالیه ها به معبد و یافتن برخی منابع)
در طی جنگهای صلیبی شوالیه ها پس از تسلط به معبد اسناد بسیار معتبری را در زیر آن یافتند که شاید از گنج طلا نیز برای آنها با ارزشتر بود و سپس آن را به اسکاتلند بردند کسی نمیداند که چه اسناد بود اما هر چه بود تاکنون آنها را در تسلط قوی نگه داشته است . بی دلیل نیست که یهودیان ثروتمند ترین مردمان جهان هستند
ماجراي صخره در قدسو ادعاي فراماسونرهاي صهيونيست در گنج و دفینه ماجراي فراماسونري امتداد شيطانپرستي و آئينهاي قديم است. اين افراد در ماجراي صليبيون و شواليههاي معبد دست داشتند و قتل عام کردند. اين افراد علومي را از يهوديها فرا گرفتند و در قرون وسطي فرقههاي فراماسونري را بنياد نهادند. البته پادشاهان فرانسه و اروپا که اين قضيه را ميفهمند آنها را دستگير و اعدام ميکنند. ولي آنها اولين لژ فراماسونري را در اسکاتلند احداث ميکنند که الان کليساي آنها موجود است. تفکر شيطان «بافومت» که از اورشليم آوردند را در آنجا رواج دادند. سرکردگان فراماسونري شيطانپرست هستند ولي بسياري از ماسونها در ردههاي پايينتر اين را نميدانند. در دهههاي اخير (60 و 70) از دل فراماسونري، شيطانپرستي خارج شده و توسط اساتيد فراماسونري که خود را آشکار کردند، عملاً کليساي شيطانپرستي و بينش پرستش شياطيني که از مصر باستان آوردند را راه انداختند و به دنبال گسترش آن هستند. فراماسونري و مجامع مخفي هنوز هستند ولي بروز عيني آن به صورت شيطانپرستي است. چه کسي را ميپرستند؟ همين شيطاني که در اورشليم و ملک سليمان تحت عنوان خداي خود تلقي کردند. ماجراي صخره و خود ماجراي حضرت سيمان چنين سابقهاي دارد. در قرون وسطي فراماسونرها کتابهايي تحت عنوان علوم غريبه مينويسند و اسم آنها را کليد سليماني و گنجهاي سليمان مينهند. در اين کتابها، ابزار آلات و خدايان شياطين که آنها را ميپرستند و از آنها طلب کمک و نيرو ميکنند را آوردهاند.
صخره همان جايي است که امروز صهيونيستها مدعي آن هستند و زير آن غاري است و در حال حفاري و پيدا کردن چيزهايي هستند و محل آن در قبهالصخره امروزي است که روبروي مسجدالاقصي است و فراماسونرها مدعي آنندو در پی یافتن گنج