این سایت بمنظور ارائه فایلهای معتبر در زمینه گنج دفینه گنج یابی زیر خاکی برای دانش پژوهان تهیه گردیده ااست

محل لوگو

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 59
  • بازدید دیروز : 639
  • بازدید کل : 2157922

شب سیاه در امامزاده داود و سیل کسی دیگر در پی یافتن گنج درامامزاده داوود و اطراف آن نیست


این گزارش روایت‌هایی است از چند نفر از قربانیان سیل. افرادی که مفقود شده‌اند و بازمانده‌های که در پی آنها هستند. توصیفی کوتاه، خلاصه و مختصر از یک مصیبت و فاجعه بزرگ.

امداد رسانی به سیل‌زدگان - امامزاده داود

همشهری‌آنلاین - محمد صادق خسروی علیا: درمانده و وحشت زده فریاد می‌زند: «آن کنج مغازه را بگردید؛ به پیر به پیغمبر صدای جیغ و گریه یک بچه از اینجا می‌آمد. مادرش هم همینجا جلوی مغازه بود. به این ستون چسبیده بود. جان می‌کند تا بچه‌هایش را نجات بدهد...» او حاج رضاست. مردی که در میانسالی جور روزگار تا زانو او را در گل فرو برده. آشفته است و حیران.

مرد جوانی در نزدیک‌ترین نقطه محل تجسس ایستاده‌. تیله چشمانش می‌لرزد. نگاهش سرخ و تر است. ۶ روز از فاجعه سیلاب می‌گذرد، حالا دیگر همه این مرد را می شناسند: «حسن عزیزی».

سرگشته‌ای که تا جسدی پیدا می‌شود بغض، چانه‌هایش را می‌لرزاند و پریشان می‌دود در پی نامی یا نشانه‌ای. همه حواسش به حاج رضاست؛ کسی که سرنخ‌ها و نشانه‌های تقریبا درستی از گمشده‌های او به خاطر دارد.

۴ صبح روز پنجشنبه، ۴ ساعت بعد از آن مصیبت، «حسن» با صدای زنگ تلفن از خواب می‌پرد. پدر پیرش با صدای گرفته‌ای می‌گوید: «آب دستت هست زمین بگذار و به امامزاده داوود بیا...»

او اصلا یادش نیست چطور خود را از قزوین به امامزاده رسانده‌.

در راه با خود می‌گوید یک سیل آمده دیگر و بچه‌ها یکدیگر را گم کرده‌اند. تصور می‌کند با چند ماشین در گل مانده رو به رو می‌شود که آب افتاده داخل‌شان یا لابد وسایل‌ها را هم آب برده و همه لباس‌شان گلی است و خیس.

او اصلا به ذهنش خطور نمی‌کند که پدر صدایش کرده تا یک تنه بار یک مصیبت بزرگ به دوش بکشد.

مرد جوان، وقتی به امامزاده می‌رسد شوکه می شود. انگار زلزله آمده و همه جا کن فیکون شده.

پیرمرد آنقدر فریاد زده که صدایش بالا نمی‌آید. یک چشمش اشک است چشم دیگرش خون. در گوش حسن می‌گوید: «یا علی بگو پسرم. خانه خراب شدیم. زانوهایت نلرزد. مصیبت بر سرمان نازل شده، اگر لازم است وجب به وجب این منطقه را جستجو کن. تا نام و نشانی از جگر گوشه‌هایم پیدا نکردی چشم بر هم نگذار...»

او به دنبال ۶ نفر است؛ ۶ عزیز، ۶ جگر گوشه! تا الان هر جسدی پیدا شده حسن با آن چشم در چشم شده تا شاید نگاهش آشنا باشد.

شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده‌ای ۱۶ نفره‌ که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند | آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟

حاج رضا صاحب یک مغازه پوشاک زیر بازارچه است. مغازه ای که حالا دو بیل مکانیکی از پس شخم زدن گل و لای آن بر نمی آیند. این ویرانه، فروشگاه بزرگی بوده که در زیرزمین آن قهوه‌خانه‌ای به نام «قدس» دایر بوده. همه این مجموعه چند صد متری را سیل با خود برده و تنها چند ستون شکسته از آن باقی مانده و بخش کوچکی از سقف.

چند روسری هنوز از سقف آویزان است اما آنها هم تا نیمه رد گل و لای دارند. روسری‌ها دست کم در ارتفاع ۴ متری هستند!

حسن و حاج رضا، هر دو با نگاه لرزان‌شان بازوهای بیل مکانیکی را دنبال می‌کنند. شاید ۶ گمشده «حسن» اینجا باشند. دو نفر از آنها چند دقیقه پیش پیدا شد. در آمبولانس زیر زیپ بسته کاورهای سیاه رنگ، خاموش خفته‌اند.

آمبولانس در گل گیر افتاده و هر چه تلاش می‌کند راه به جایی نمی برد. انگار آن دو نفری که خفته‌اند، هم دلشان به رفتن نیست. می‌خواهند بمانند تا آن ۴ نفر هم برسند.

حاج رضا هم گمشده ای دارد؛ مجید شاگردش. پسر نوجوانی که به همراه دوستش علی شاگرد قهوه خانه، آن شب وقتی تازه آب افتاده بود زیربازارچه با خوشحالی با موبایل شان فیلم می گرفتند. اما تا چشم‌شان به غول سیلاب و آن آب کدر خروشان افتاد از ترس کرکره مغازه را پایین کشیدند و ناپدید شدند.

چهارشنبه؛ شامگاه پنجم مرداد

زهرا از سر شب در دلش ولوله است. حمید همسرش می‌گوید: «به «حسن» زنگ بزن می‌دانم تو همیشه دلشوره حسن را داری.»

حسن آرام جان زهراست. هر وقت زهرا با برادر ته تغاری‌اش حرف می‌زند دلش آرام می‌گیرد. حوالی ده شب است. زهرا شماره برادر را می‌گیرد و با هم گپ می‌زنند. اولش دلش آرام می‌شود اما بعد دوباره دلهره غریبی می‌افتد به جانش.

مادر، به زهرا می گوید که برویم داخل صحن آنجا آرام می‌شوی. بقیه هم آماده‌اند برای زیارت.

شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده‌ای ۱۶ نفره‌ که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند | آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟

صحن امامزاده داود (ع) یک ساعت مانده به...

شب است و همه جا سیاه. نور سبز رنگ امامزاده دره را روشن کرده. قاسم سوهان فروش که همه او را حالا می‌شناسند روی چهارپایه ایستاده. وحید شاگردش پرچم سیاه «یا حسین مظلوم(ع)» را به دست‌های قاسم می‌رساند. سر در مغازه سیاه پوش می شود.

خانواده پرجمعیت و شلوغی آن طرف صحن نشسته‌اند. بچه‌ها از سر و کول هم بالا می‌روند. همه هندوانه می‌خورند و به مرد میانسال سوهان فروش خیره شده اند.

گاهی نگاهشان می‌دود این طرف و آن طرف و حجره های داخل صحن را تماشا می‌کنند که یک به یک به نوبت عاشورایی می‌شوند.

دو مرد سالخورده کنج دنج این جمع، شانه به شانه هم نشسته‌اند؛ گرم. یکی از آنها که چشمانش پر شده از حسرت. رو به دیگری می‌کند و می‌گوید:«دیدی‌ کربلایی دوباره محرم شد، نمی‌دانم چرا از همه روزهای عمرم فقط محرم و حسین (ع) را به خاطر می‌آورم. یعنی امسال کرونا می‌گذارد با همین جمع مثل چند سال پیش اربعین برویم زیارت؟»دو مرد سالخورده کنج دنج این جمع، شانه به شانه هم نشسته‌اند؛ گرم. یکی از آنها که چشمانش پر شده از حسرت. رو به دیگری می‌کند و می‌گوید: «دیدی‌ کربلایی دوباره محرم شد، نمی‌دانم چرا از همه روزهای عمرم فقط محرم و حسین (ع) را به خاطر می‌آورم. یعنی امسال کرونا می‌گذارد با همین جمع مثل چند سال پیش اربعین برویم زیارت؟»

کربلایی شمس علی رو به گنبد سبز امامزاده می‌کند و می‌گوید: «خب حاجی. ازش بخواه. از امامزاده داود (ع) زیارت عموی بزرگوارش حسین(ع) را بخواه.»

حاج علی نفس عمیقی میکشد: «تا اینجا که طلبیده. انشالله امسال همین جمع کربلا...»

یک پیشنهاد

آقا مهدی یکی از دامادهای حاج علی حوصله زیادی دارد و با کودکان حسابی اخت است. همیشه بچه‌ها او را محاصره می‌کنند، او هم حوصله زیادی دارد و تا خود صبح هم شود دم به دم‌شان می‌گذارد.

فاطمه همسر مهدی، در گوش زهرا و مریم پچپچه می‌کند و می‌گوید: «این بچه‌ها را من می‌شناسم وقتی پای هم می‌افتند خواب و خوراک ندارند. بچه‌ها را به مهدی بسپاریم و برویم بازار.»

بعد نوک انگشتانش را در پهلوی زهرا فرو می‌برد و می‌گوید: «تو هم پاشو و قنبرک نزن دیگر.»

ایلیای ۶ ساله که روی زانوی مادرش زهرا در حال چرت زدن است یک دفعه از جا می‌پرد و می‌گوید: «آخ جون بازار. من هم می‌آیم.»

انگشت سبابه کوچکش را بالا می‌برد. مقابل چشم‌های زهرا یک انگشت تپل بامزه ظاهر می‌شود: «مامان باید برام لواشک بخری با تفنگ اسباب بازی. اصلا هم کوتاه نمی‌یام...»

زهرا، دردانه‌اش را فورا بغل می‌کند و دستان کوچکِ تپل ایلیا را از روی علاقه مثل همیشه کمی گاز می‌گیرد: «شیطون مگه خواب نبودی تو...»

گمشده

زیر یکی از ستون‌های شکسته مغازه حاج رضا جسدی پیدا شده. «حسن» به صورت گلی آن کودک را نگاه می‌کند، شبیه هیچکدام از گمشده‌های او نیست. حاج رضا هم برای شناسایی می‌رود. سر تاسفی تکان می‌دهد. گمشده او هم نیست.

جستجو ادامه دارد. تقریبا همه نقاط امامزاده و بازار تجسس شده، فقط فروشگاه لباس فروشی حاج رضا مانده و قهوه خانه قدس. مغازه حاج رضا و این قهوه خانه طوری خراب شده‌اند که هیچ اثری از قهوه‌خانه وجود ندارد. کف مغازه حاج رضا فرو ریخته بر روی قهوه‌خانه و هیچ اثری از آن نیست. نیروهای امداد و نجات می گویند اگر گمشده ها اینجا هم نباشند باید مسیر رودخانه را جستجو کنیم. مسیری که به شهر ورامین می‌رسد! حدودا ۱۰۰ کیلومتر.

آمبولانس بالاخره از گل بیرون آمده. دو جسدی که در کاورهای سیاه خفته‌اند را با خود می‌برد. نگاه سراسیمه و بغض‌آلود حسن آن را دنبال می‌کند. سر می‌گرداند و چشم می‌دوزد دوباره به بازوهای بیل مکانیکی. ۴ گمشده هنوز مانده.

آمبولانس بالاخره از گل بیرون آمده. دو جسدی که در کاورهای سیاه خفته‌اند را با خود می‌برد. نگاه سراسیمه و بغض‌آلود حسن آن را دنبال می‌کند. سر می‌گرداند و چشم می‌دوزد دوباره به بازوهای بیل مکانیکی. ۴ گمشده هنوز مانده.

آن ۱۶ نفر

آنها ۱۶ نفرند؛ خانواده عزیزی و عباسی. دست جمعی آمده‌اند به زیارت. این دو باجناق سن و سال‌دار از همان ۴ دهه پیش که از یک خانواده زن گرفتند، با هم جفت و جور بودند تا الان. حالا سال‌ها گذشته و «حاج علی عباسی» و کربلایی «شمس‌علی عزیزی» پیرمرد شده‌اند و چند سر عائله دارند؛ داماد، عروس و نوه.

حاج علی به همراه همسر، دو دختر (مریم و فاطمه)، دو داماد (مهدی حسینی و عباس مقدم) و نوه‌های قد و نیم قدش (باران، الینا، محمد و طاها) آمده و کربلایی شمش علی عزیزی به اتفاق همسر، زهرا دخترش و دامادش (حمید حاتمی) و دو نوه شیرین زبانش (ایلیا ۶ ساله و دیانا ۱۴ ساله).

خانواده عزیزی و عباسی ۴ بعد از ظهر راه درازی را از قزوین آمده اند تا امامزاده.

این دو پیرمرد خوش مشرب قزوینی هنوز هم میانه‌شان با هم گل و بلبل است. از قرار معلوم و از سر خوش اقبالی خانواده‌های آنها هم آب‌شان در یک جوی می‌رود. مثلا زهرا دختر شمس علی با مریم و فاطمه دخترهای علی تقریبا هم سن و سال هستند و با هم بزرگ شده اند.

جان به جان‌شان کنی از هم جدا نمی‌شوند یا با هم هستند یا تلفنی چانه‌شان گرم صحبت است، آنقدر که داد «عباس مقدم» شوهر مریم، داماد دیگر حاج علی که خیلی هم کم حرف است، در آمده.

این داماد کم حرف رو به مریم، فاطمه و زهرا می‌کند و می‌گوید: «بابا ناسلامتی اینجا جمع نشسته. بیایید حداقل پیش پدر و مادرتان. چه شده باز گعده گرفتید شما که از صبح تا شب با هم هستید حرف هایتان تمامی ندارد...»

این دو خانواده سال‌های سال در بیشتر سفرها و پیک‌نیک‌های زندگی‌شان در کنار هم بوده اند.

مریم ابرو بالا می‌اندازد و به زهرا و فاطمه می‌گوید: «بفرما. نگفتم. بیاید برویم بازار تا این مردا ترش نکردند.»

شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده‌ای ۱۶ نفره‌ که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند | آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟

دلهره

رعد و برق دل آسمان را پاره می‌کند؛ زهرا از ترس از جایش بلند می‌شود و می‌گوید: «هوا خوب نیست کاش می‌رفتیم به زائر سرا.»

آنها در صحن امامزاده طبقه سوم اسکان گرفته‌اند.

باران که شروع می‌شود زهرا پیشنهاد می‌دهد که همه برگردند به زائر سرا.

حاج علی، کربلایی شمس علی و همسران شان به همراه چند نفر دیگر موافقت می‌کنند. اسباب و وسیله‌ها را جمع می‌کنند تا به زائر سرا بروند.

مریم به زهرا می‌گوید: «وسط تابستان یک نم باران است دیگر. بی‌خودی به دلت بد راه نده.»

فاطمه هم می‌گوید: ما که جای‌مان امن است خانه گرفتیم. برویم بازار تا هوا خنک است. هم در باران قدم می‌زنیم و هم برای بچه‌ها خرید می‌کنیم. حیف است در این هوا زیر سقف آسمان نباشیم.»

زهرا متقاعد می شود: «باشد پس برویم».

رودخانه

امامزاده داوود در دل یک دره قرار دارد. از صحن امامزاده باید چند پله بالا رفت تا به یک کوچه ۶ متری رسید. این کوچه تنگ و باریک، بازار امامزاده است که شیب تندی به طرف کوهستان دارد. سر و ته این بازارچه ۵۰۰ قدم است. در انتهای این بازارچه رودخانه‌ای قرار دارد . یعنی یک سر بازارچه صحن امامزاده است و آن سوی دیگر رودخانه‌ای که یکدفعه ناپدید می‌شود!

رودخانه قبل از اینکه به بازارچه برسد وارد یک پُل می‌شود که ۶۰۰ تا ۷۰۰ متر ادامه دارد. در واقع این بخش رودخانه تبدیل به یک کانال شده که از ابتدای بازارچه تا آن سوی صحن امامزاده ادامه دارد و مسقف است. بازارچه و قسمتی از صحن امازاده داود بر روی این پل قرار دارند! پلی که دهانه‌اش یک چهارم عرض رودخانه است.

حاج رضا می گوید: «یکی از ارگان‌ها این پروژه را اجرا کرده تا صحن امامزاده را توسعه دهد، زائرسرا بسازد و همینطور بازار.»

یکی از امدادگران می‌گوید: «رودخانه همانطور که از اسمش پیداست، خانه رود است. نمی‌شود خانه یک رود را تصرف کرد. آب ممکن است سال‌ها به خانه‌اش سر نزند. اما هر وقت باران شدیدی ببارد، باز می‌گردد و هر چیزی که مانعش شده باشد و از میان بر می‌دارد.»
یکی از امدادگران می‌گوید:«رودخانه همانطور که از اسمش پیداست، خانه رود است. نمی‌شود خانه یک رود را تصرف کرد. آب ممکن است سال‌ها به خانه‌اش سر نزند.اما هر وقت باران شدیدی ببارد، باز می‌گردد و هر چیزی که مانعش شده باشد و از میان بر می‌دارد.»
flash flood اصطلاح معمولی است در بین امدادگران. به معنای سیل ناگهانی. این اصطلاح همان سر زدن ناگهانی رود، به خانه‌اش است. اگر بستر و مسیرش فراهم بود که هیچ. اگر نبود وارد هر چیزی می‌شود که در مسیر خانه‌اش ساخته شده هر چیزی مثل بازارچه !

بازارچه

نیمه شب است. حدودا ساعت ۱۲:۳۰! ابر سیاهی دره را کور و نابینا کرده و باران می‌بارد. بوی نم غریبی از دوردست ها به مشام می‌رسد. مهدی، مریم، فاطمه، زهرا، باران، ایلیا، دیانا، عباس و حمید به بازار آمده‌اند. باران سراسیمه می‌بارد. ظرف چند دقیقه آب از بالای بازارچه سرازیر می‌شود. در حدی که کف بازارچه را آرام آرام بشوید.

زهرا مقابل پوشاک فروشی حاج رضا می‌ایستد و به روسری‌هایی که از سقف آویزان است نگاه می‌کند. ایلیا خیره شده به اسباب‌بازی‌های حجره کنار مغازه حاج رضا. چند تفنگ اسباب‌بازی نظرش را جلب کرده. مریم و فاطمه آن روبه رو مشغول تست لواشک و آلوها هستند. مردها هم ایستاده‌اند زیر باران و سیگار دود می‌کنند.

دیانا دختر ۱۴ ساله زهرا با دایی حسن تلفنی حرف می‌زند. مشغول مذاکره است برای خرید یک هدیه. یک تی شرت برای دایی‌اش. حسن از پشت تلفن می‌گوید :«سورمه‌ای» عباس به تازگی در یک شرکت تولیدی کاری پیدا کرده و از این بابت خوشحال است به مهدی و حمید می‌گوید:«کارگری است اما محیطش را خیلی دوست دارم. قرار است ماه دیگر وام خرید کالا هم بدهند. حتما یک یخچال و تلویزیون برای خانه می‌خرم.»

«باران» ۷ ساله دست پدرش را رها می‌کند و به هوای دیانا می‌رود سمت مغازه حاج رضا. عباس زیر بغل دخترچه‌اش را می گیرد و او را بلند می‌کند و آن سوی جوی وسط بازارچه زمین می‌گذارد. مهدی می‌گوید:«عجب بارانی می‌آید. ببین چه آبی از وسط بازارچه سرازیر شده، من عاشق بارانم.»

شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده‌ای ۱۶ نفره‌ که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند | آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟


شاگرد

در چند قدمی خانواده عزیزی و عباسی که به بازار آمده‌اند، مجید شاگرد جوان پوشاک فروشی حاج رضا به اتفاق علی شاگرد قهوه خانه «قدس» که پشت لبشان تازه سبز شده پوکی به قلیان می‌زنند و دو تایی گذر بازارچه که حسابی خیس شده و آب کدری از آن روان است را تماشا می‌کنند. حاج رضا بالای فروشگاه در طبقه سوم در حال استراحت است.

قاسم سوهان فروش زیر شر شر باران سربالایی بازار را گرفته و به سمت بالا می‌رود. همان‌جایی که بازارچه تمام می‌شود و بعد رودخانه است. حاج رضا او را از بالا صدا می‌زند:« آقا قاسم فرصت» قاسم می‌گوید:«می‌روم سری به مغازه بالا بزنم. وحید(شاگردش) امشب سر به هوا شده، می‌گوید تو برو بالا من مغازه داخل صحن را می‌چرخانم». حاج رضا دستی برای قاسم تکان می‌دهد و مرد میانسال در شلوغی جمعیت فرو می‌رود.

کجا؟

دست چند نیروی امدادی را می‌گیرد و با خود می‌برد نزدیک پل. اولین مغازه کاملا ویران شده دومین مغازه یک دیوار شکسته دارد بدون سقف، هیچ اثری از سوهان و یخچال و ویترین و مغازه دیده نمی‌شود. حاج رضا به نیروهای امدادی می‌گوید:« قاسم اینجا آمد. اینجا مغازه سوهان فروشی بود. مغازه دوم قاسم.»

گل و لای باقی مانده از سیل به دو متر می‌رسد چه در صحن چه در مغازه و گذر. گل و لای مغازه قاسم تجسس شده هیچ اثری از قاسم سوهان فروش نیست. امدادگر می‌گوید:«همه چیز خراب شده، سیلاب او را با خود برده!»
گل و لای باقی مانده از سیل به دو متر می‌رسد چه در صحن چه در مغازه و گذر. گل و لای مغازه قاسم تجسس شده هیچ اثری از قاسم سوهان فروش نیست. امدادگر می‌گوید:«همه چیز خراب شده، سیلاب او را با خود برده!»
حاج رضا به هم می‌ریزد و می‌پرسد:«آخر کجا». امدادگر پاسخ می دهد:« خدا می داند. همه اینجا را زیرو رو کردیم. باید برویم سمت رودخانه، زیر پل‌ها، لابه لای سنگ‌ها را بگردیم.»

جدایی

باران شدت گرفته. راننده یک وانت پیکان برای یکی از مغازه‌ها بار آورده. وانت را رو به روی مغازه حاج رضا پارک می‌کند. از باران و آبی که در گذر سرازیر شده کیفور می‌شود و از سر کیف شروع می‌کند به فیلم گرفتن با موبایلش. تصاویر دوربین موبایل راننده وانت اینطور نشان می‌دهد که مجید، شاگرد حاج رضا به همراه علی، شاگرد قهوخانه مقابل فروشگاه ایستاده‌اند و مشغول فیلمبرداری از روان شدن آب در بازارچه هستند. حجم آب به اندازه‌ای زیاد شده که کفش‌ها را کاملا خیس می کند.

راننده وانت نشانه‌هایی می‌دهد که به طور حتم خانواده عزیزی و عباسی هستند. می‌گوید:«دوربین من سمت آن دو شاگرد بود(مجید و علی) اما یک خانواده گوشه راست مغازه حاج رضا زیر بالکن کز کرده و پناه گرفته بودند.»

حاج رضا هم آن شب از آَن بالا همه چیز را زیر نظر داشته، زهرا را می‌بیند که دست ایلیا و دیانا را محکم چسبیده. عباس خودش را به باران دخترش می‌رساند. مهدی، همسر فاطمه هم همان سمتی است که اینها ایستاده‌اند. یعنی چسبیده به ستون های مغازه حاج رضا. باقی آن سوی بازارچه هستند درست در روبه رو. مقابل رستوران نمونه. حمید، فاطمه ومریم.

حجم آب در حال افزایش است و طی کردن عرض کوچه بازارچه برابر است با زیر آب رفتن کامل کفش‌ها و پاچه شلوارها. به همین خاطر این خانواده دو دسته شده اند ۳ نفر مقابل رستوران نمونه ۶ نفر مقابل مغازه حاج رضا. حجره‌دارها از ترس اینکه آب وارد مغازه‌شان نشود مشتری‌ها را به داخل هدایت می‌کنند و کرکره مغازه را پایین می‌دهد. غافل از اینکه ارتفاع سیلاب که در راه است به ۴ متر می‌رسد و همه چیز را ویران می کند و با خود می برد.

در فیلمی که راننده وانت گرفته دقیقا مشخص است که مجید شاگرد حاج رضا به همراه علی شاگرد قهوه خانه قدس هم همین کار را انجام می دهند کرکره فروشگاه را پایین می‌کشند. این آخرین نشانه و تصویری است که از مجید و علی وجود دارد.

شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده‌ای ۱۶ نفره‌ که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند | آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟

یک بامداد پنجشنبه

رود هوس کرده به خانه‌اش برگردد بعد از سال‌ها. آخرین باری که این رودخانه به صورت ناگهانی(flash flood )به خانه‌اش سر زده، ۶۸ سال پیش بوده. سال ۱۳۳۳. وقتی به خانه‌اش آمد هر چیزی که مانعش بود و در حریمش قرار داشت ویران کرد و برد. ۲هزار نفر قربانی سیل مرگبار سال ۱۳۳۳ شدند. الان دوباره آن فاجعه هولناک در حال تکرار است.

حاج رضا در طبقه سوم حجم سیلاب ۴ متری را می‌بیند که از مقابل پنجره عبور می‌کند و ماشین‌ها مثل سیب و پرتقال روی آب معلق هستند و مچاله می‌شوند. آن آب ویرانگر به هیچ کس و هیچ چیزامان نمی‌دهد. او صدای شیون بچه‌ای را می‌شنود. از کنج مغازه در طبقه پایین. هر چه تقلا می‌کند نمی‌تواند خود را به شیون برساند، آب محاصره‌اش کرده.

حاج رضا زن جوانی را می‌بیند که روی آب معلق است. خودش را به یک ستون چسبانده و با چنگ و دندان سعی می‌کند کودک ۶ ساله و دختر نوجوانش را نجات بدهد. او زهراست که ایلیا و دیانا را به چنگ دندان گرفته. شدت و ارتفاع آب همینطور رو به افزایش است.
حاج رضا زن جوانی را می‌بیند که روی آب معلق است. خودش را به یک ستون چسبانده و با چنگ و دندان سعی می‌کند کودک ۶ ساله و دختر نوجوانش را نجات بدهد. او زهراست که ایلیا و دیانا را به چنگ دندان گرفته. شدت و ارتفاع آب همینطور رو به افزایش است.
راننده‌ای که در حال فیلم گرفتن است وانتش را رها می‌کند و خودش را به طبقه سوم رستوران نمونه می‌رساند. آب در کسری از ثانیه وانت را با خود می‌برد. حمید، فاطمه و مریم هم خودشان را به طبقه سوم رستوران نمونه رسانده‌اند و وحشت زده فریاد می‌زنند و سراغ جگر گوشه‌هایشان را می‌گیرند. صدای جیغ و شیون و فریاد یاری آدم‌های بزرگ و کوچک که سیلاب در حال بلعیدن آنهاست دره را پر می کند. دقایقی بعد همه جا خاموش می‌شود. برق قطع می‌شود و وحشت و هراس در هیاهوی مرگ جولان می‌دهد.

کاورسیاه

تجسس در امامزاده و تمام مغازه ها تمام شده. هنوز ۱۶ نفر مفقود هستند. زهرا پای همان ستون مدفون شده بود. جسد او قبل از همه پیدا شد. درست همان نقطه‌ای که حاج رضا برای آخرین بار او را دیده بود.
باران ۷ ساله دختر عباس مقدم هم در کنار او بود. این دو تنها رفتند در کاورهای سیاهی که زیپش بسته بود. در آمبولانسی که تا نیمه در گل فرو رفته بود. تا این لحظه اثری از دیانا، ایلیا، عباس مقدم و مهدی حسینی پیدا نشده، همینطور مجید شاگرد حاج رضا و علی شاگرد قهوه خانه جسم شان اسیر سیلاب است.

وحید شاگرد سوهان فروش گوشه صحن در میان گل و لای خشکش زده. خیر مانده به پرچم سیاه «یا حسین مظلوم (ع)» که آن شب به دست قاسم داد. حجره تبدیل به یک ویرانه شده. مرد سوهان فروش هم جزو مفقودی هاست.
وحید شاگرد سوهان فروش گوشه صحن در میان گل و لای خشکش زده. خیر مانده به پرچم سیاه «یا حسین مظلوم (ع)» که آن شب به دست قاسم داد. حجره تبدیل به یک ویرانه شده. مرد سوهان فروش هم جزو مفقودی هاست.

احتمال دیدن جن و یافتن گنج در محل های سیل زده یزد


 یزد  به شهر   محل تجمع جن ها بعلت داشتن بافنتهای تاریخی  فرسوده متروک و قدیمی معروف است 

یافتن محل های گنج در یزد را میتوان با خواندن کتاب گنج نامه شیخ بهایی پیدا کرد

متاسفانه

تصاویر زیر بعد از سیل مرداد 1401 میباشد که با جابجائی منازل و آثار قدیمی محل جن ها  و گنج و دفینه و زیر خاکی و طلا نیز تغییر یافته است 

در مرداد 1401  سامانه بارشی چندین استان کشور از جمله استان یزد را در برگرفت. بارش ها به صورت نقطه ای و منطقه ای بود،  از ساعت ۳ بامداد تا ۵:۳۰ صبح ظرف دو ساعت و نیم در شهر یزد ۷۵ میلی متر باران بارید. این حجم بارش با سرعت بالایی که داشت موجب شد تا روان آب ها و سیلاب هایی در سطح استان جاری شده و برخی از شهرستان های استان و از جمله سطح شهر یزد با سیلاب ها مواجه شد.

: خسارات زیادی به سطح شهر وارد شده است و شاهد آبگرفتگی منازل و معابر هستیم. باتوجه به اینکه در بافت تاریخی غالبا سازه ها از نوع خشتی بود و محل جن ها بوده است  و سازگاری با آب ندارد، شاهد تخریب منازل و جابجایی جن ها  در این بافت هستیم. تا الان دو نفر فوتی گزارش شده است. ارتباط برخی از مناطق روستایی قطع شده است و برخی از روستاها نیز به دلیل حجم بالای بارندگی تخلیه شدند.

 

نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه تخریب سدهای خاکی در جاری شدن سیلاب ها به سمت منازل مسکونی تاثیر داشت، تصریح کرد: نیروهای امدادی فعالیت خود را از همان لحظات ابتدایی آغاز کردند. روز گذشته حوالی ظهر نیز وزیر کشور در شهر یزد حضور یافتند و از مناطق سیل زده بازدید به عمل آوردند و جلسه ستاد بحران تشکیل شد. یک تقسیم کار صورت گرفت. بنا شد از استان های همجوار پمپ های تخلیه آب آورده شود تا از منازل مسکونی و معابر آب تخلیه شود.

جوکار در ادامه تاکید کرد: نیروی زمینی ارتش نیز دستگاه های مهندسی خود را برای تقویت سیل بندها به استان یزد آورده است. اکنون در حال بررسی میزان خسارت وارده به بخش های مختلف هستیم تا با تامین اعتبار خسارات به مردم پرداخت شود.

نماینده یزد خاطرنشان کرد: شرایط جوی همچنان ناپایدار است و احتمال بارندگی وجود دارد. اگر این بارندگی ادامه اداشته باشد، احتمال تخریب بندهای خاکی وجود دارد که می تواند منجر به تشدید خسارات شود. نیروهای امدادی از جمله بسیج، سپاه، نیروهای هلال احمر و عوامل شهرداری کمک های خوبی کردند. دستگاه های خدمات رسان نیز در مناطقی که آب یا برق قطع شده است در حال تلاش هستند تا زودتر مشکل برطرف گردد.

 

 دیدن جن و یافتن گنج در محل های سیل زده یزد
 
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد
سیل در یزد

احتمال دیدن  جن  و  یافتن گنج در محل های سیل زده یزد
انتشار : ۹ مرداد ۱۴۰۱

برچسب های مهم

سیل امام زاده داود جابجاجایی گنج و محل تقریبی گنج امام زاده داوودغار گنج خانه


سیل همه چیز را جابجا میکند سیل امامزاده  داوود چندین سال پیش یعنی سال 133  جای گنجهایاطراف اونجا  را جابجا کرد و مجدد در  مرداد سال 1401 نیز جای گنج های اطراف امامزاده داود را تغییر داده است.  بنابراین حتی با خواندن کتاب گنج نامه شیخ بهایی و دانلود آن بعید است بتوان گنجی اونجاپیدا کرد پس وقتتون رو بی خودی تلف نکنید....

شاید در مسیر غار گنج خانه (غار سوباتان) به امامزاده داوود گنج وجود داشته باشد اونم با سیل مرداد 1401  تغییر کرده  برای یافتن دفینه امام زاده داوود با خواندن کتاب گنج نامه شیخ بهایی فقط میتوان فهمید آیا در انجا گنج وجود داردیا خیر 

 

(ویدئو) خارج کردن جسد زن جوان از قسمت شمالی صحن امامزاده داوود

تجربه اول از یافتن گنج وامامزاده داوود

پس به گنج و گنج یابی علاقه داری؟

خیلی زیاد. خیلی لذت‌بخش است. هیجان بالایی دارد. استرس پیدا نشدن، نقشه اشتباه و مکان‌یابی ‏همه این‌ها برای خودش جذاب است. تازه این‌ها موضوعات معمولی است. موضوع طلسم و باطل ‏کردن آن هم برای خودش داستان‌های مفصلی دارد. شاید باورتان نشود، اما در همه این سال‌ها به ‏قدری با موضوعات عجیب برخورد کرده‌ام که ذهنم آمادگی پذیرش هر اتفاقی را دارد. گنج‌یابی ‏اطلاعات زیادی به آدم می‌دهد. تاریخ و جغرافیا را قوی می‌کند. جهت‌یابی، آشنایی با خط و زبان‌‏های باستانی، دنیای ماورایی همه این‌ها در گنج‌یابی است. ‏

یعنی شما فقط به دلیل این مسائل به دنبال گنج هستی؟ ‏

نه این‌که از پول بدم بیاید. اصلا این طور نیست. من هم دوست دارم اشیای قیمتی پیدا کنم و با ‏فروش آن‌ها زندگی بهتری داشته باشم. اما خوب همیشه که شما موفق نمی‌شوی. واقعیت این است ‏که شانس موفقیت شما کمتر از ١٠‌درصد است. اما همین ١٠‌درصد هم زندگی خیلی‌ها را تغییر ‏داده. من به چشم خودم دیدم. البته الان دست هم زیاد شده، تقلب و حیله هم در این کار بیش از ‏قبل وجود دارد. ‏

تا حالا شده خودت گنج پیدا کنی؟

تا منظور شما از گنج چه باشد. من زیرخاکی‌های زیادی پیدا کردم. برخی از آن‌ها هم ارزش مالی ‏داشتند. چند‌سال پیش حدود‌سال ٨٧ بود که در اطراف ایلام چند سکه قدیمی پیدا کردم. حدود ‏‏٨٠‌میلیون تومان هم آن‌ها را فروختم. چند‌سال قبل هم شمایل و ادوات قدیمی جنگ در همان ‏منطقه البته نزدیک مرز عراق پیدا کردم که مربوط به دوران ساسانی بود و پول خوبی هم به دست ‏آوردم. کوزه، سفال، اشیای فلزی و تزیینی و هنوز خیلی از آن‌ها را در خانه دارم. گنج در ایران زیاد ‏است، خیلی هم زیاد است. هزاران سال است که در این سرزمین زندگی جریان داشته، تمدن‌ها و ‏امپراتوری‌های بزرگی روی کار آمدند. سلسله‌های پادشاهی بزرگ با عظمت، خب معلوم است که ‏در این منطقه گنج وجود دارد. هر چقدر هم تا الان پیدا شده باشد، چند برابر آن هنوز زیر زمین ‏است. شاید باورتان نشود، اما خیلی‌ها از این طریق زندگیشان را می‌گذرانند. ‏

ولی شما در صحبت‌هایتان گفتید که شانس موفقیت فقط ١٠‌درصد است. ‏

قرار نیست که همه گنج پیدا کنند. فروش نقشه، کاربلد، کسی که نقشه‌ها را تفسیر می‌کند، ‏تشخیص این‌که چه نقشه‌ای اصلی و کدام قلابی است، فروش دستگاه‌های مختلف، رمال و دعانویس ‏و باطل‌کننده طلسم همه این‌ها از این طریق پول درمی‌آورند. ‏

وقتی به حرف دعانویس توجه نمی‌کنی

بابک ٢٩ ساله یکی دیگر از افرادی است که سودای پولدارشدن آن هم از نوع یک‌شبه‌اش را در ‏سر دارد؛ اما او هم مثل خیلی‌ها دیگر هنوز به خواسته‌اش نرسیده است. بابک با این‌که دوبار هم به جرم ‏حفاری غیر مجاز از سوی پلیس دستگیر شده و آن‌طور که خودش می‌گوید، جریمه‌های سنگینی ‏هم پرداخت کرده، اما همچنان رویای گنج را دنبال می‌کند.

چه شد که دنبال گنج رفتی؟

از نوجوانی به این کار علاقه داشتم؛ همیشه دوست داشتم از دل زمین طلا و جواهر پیدا کنم. ‏هر چقدر که سنم بیشتر شد، علاقه من هم به ماجرا‌های گنج افزایش پیدا کرد؛ تا این‌که بالاخره با ‏چند نفر مثل خودم آشنا شدم و این کار را گروهی ادامه دادیم. ‏

چند نفر عضو این گروه هستند؟

‏٥ نفر؛ حدود ٧ سال است که با هم هستیم. ‏

در این مدت چیزی ارزشمندی هم پیدا کرده‌اید؟

چیز‌هایی پیدا کردیم، اما پول زیادی به ما ندادند؛ یک مجموعه‌ای از اشیای فلزی بود که اطراف ‏فیروزکوه پیدا کردیم. حدود ٦ ماه وقتمان را گرفت. درست که پول زیادی برایمان نداشت، اما خب ‏تجربه خوبی شد. البته اشتباه کارمان را فهمیدیم و من هنوز هم قبول ندارم، ولی خوب خبره‌های ‏این کار به ما گفتند که ما اشتباه کردیم. ‏

چه اشتباهی؟

به صحبت‌های باطل‌کننده طلسم زیاد توجه نکردیم. راستش هیچ‌کدام از ما به جز مهدی این ‏صحبت‌ها را باور نداشت؛ اصلا نمی‌دانستیم که گنج هم طلسم دارد و این طلسم‌ها باید باطل شود، به ‏همین دلیل قسمت زیادی از گنج پیدا نشد. به هر کسی آن‌ها را نشان دادیم به ما گفت: بقیه آن‌ها ‏کجاست؛ در اصطلاح می‌گویند آن‌ها «بغل» دارند. خب ما هم آن‌ها را پیدا نکردیم، ولی برای ‏دفعه بعد حتما رعایت می‌کنیم. ‏

دعانویس و رمال چه ربطی به گنج دارد؟

قبول دارم باورکردنش برای عموم سخت است، اما واقعیت دارد؛ برخی از گنج‌ها طلسم دارند و این ‏طلسم باید باطل شود. این باطل‌کردن هم نیاز به آدم‌های خاصی دارد که با ورد و دعا‌های خاص ‏آن را باطل می‌کنند؛ درواقع گنج‌های ارزشمند همه سحر خاصی دارند تا دست هر کسی به آن‌ها نرسد ‏به همین دلیل هم باید از افراد خاص کمک گرفت البته خیلی‌ها هستند که از این موضوع سوء‏استفاده می‌کنند. شیاد و کلاهبردار همه جا هست و البته این کار، چون به صورت مخفیانه انجام ‏می‌شود، بیشتر است. ‏

نقشه‌های گنج را از کجا پیدا می‌کنی؟

کتاب گنج نامه شیخ بهایی و دانلود آن از سایت دفینه فورکیا مرجع اصلی گنج یابی است

خیلی‌ها کارشان فروش نقشه است؛ آن هم شرایط خودش را دارد. تشخیص نقشه اصلی و فرعی کار ‏خیلی سختی است؛ درواقع ابتدا باید نقشه را بخری. خب این وسط باز هم آدم‌های شیاد هستند که ‏نقشه‌های قلابی دارند. بعد از خرید نقشه باید بتوانی آن را بخوانی؛ این هم کار بسیار سختی است. ‏بیشتر نقشه‌ها رمز‌نگاری شده است، تفسیر لازم دارد و این‌که بفهمی منظور نقشه چه بوده و باید ‏از کجا شروع کرد هم برای خودش ماجرای مفصلی دارد. ‏

یعنی شما برای گنجی که پیدا کردی همه این مراحل را انجام دادی؟

نقشه گنج از طریق یکی از دوستانم به دستمان رسید؛ پولی برای آن ندادیم، اما بقیه کار‌ها درست ‏مطابق گفته‌هایم انجام شد. فقط همان‌طور که گفتم صحبت‌های دعانویس را درست انجام ندادیم و ‏آن هم به خاطر این بود که باور نداشتیم. ‏

مردی میانسال زیر تخته‌سنگ 50 تنی در حوالی رودبار جانش را از دست داد. او و سه نفر دیگر برای یافتن گنج به یکی از روستاهای این منطقه رفته بودند که سقوط سنگ کار آنها را نیمه‌تمام گذاشت.البته ماجرای این گروه به همین‌ جا ختم نشد. ظاهرا درگیری شدیدی هم که بین آنها رخ داد، باعث شد یکی از آنها با خونریزی شدید راهی بیمارستانی در رشت شود و دو نفر دیگر هم در حالی ‌که قصد فرار از محل داشتند، با خودرو واژگون شدند و به‌شدت صدمه دیدند.

گنج و ماجراهای آن خیلی‌های دیگر را هم گرفتار کرده است. روز یکشنبه از زنجان خبر رسید مرد جوانی هنگام حفاری زمین به دلیل مسمومیت با گاز متان جانش را از دست داده است. این گروه سه نفره هم درپی یافتن سکه‌های ارزشمندی بودند که سال‌هاست بین اهالی آن منطقه درباره‌اش صحبت می‌شود.
اما جویندگان گنج همه این حوادث را از نحسی گنج می‌دانند. از طلسم و وردی که به قول آنها برای حفاظت از گنج است.

محسن یکی از همین افراد است؛ مردی 45 ساله که خودش می‌گوید از 19 سالگی همراه دایی‌اش وارد این وادی شده است: «آن موقع خیلی بچه بودم، فقط هیجان این کار را دوست داشتم. دو دایی من دنبال گنج و زیرخاکی بودند، اصلا کارشان این بود. من هم از همان بچگی دوست داشتم همراه آنها باشم.» محسن حدود 25سالگی، دایی بزرگش را جلوی چشمانش از دست داد. آنها برای خرید نقشه‌ای به یکی از روستاهای همدان رفته بودند. در مسیر برگشت به تهران، قبل شهر ساوه چند نفر ناشناس به آنها حمله کردند و با تهدید چاقو از دایی محسن خواستند نقشه گنج را به آنها بدهد. او مقاومت کرد؛ درنهایت هم به ضرب چاقو کشته شد.

دایی کوچک‌تر محسن هم همین چندسال پیش درحالی ‌که مشغول حفاری زمین بود، جانش را از دست داد. در گواهی فوت علت مرگ او سکته قلبی اعلام شد، اما محسن می‌گوید دکترها هرگونه فعالیت شدید بدنی و هیجان را برای دایی کوچک‌ترش ممنوع کرده بودند، اما او از بیل و کلنگ و گنج دست نکشید تا جانش را در این راه از دست داد.

با این همه محسن همه این اتفاقات را مربوط به نحسی این کار می‌داند: «هر دفینه‌ای برای خودش طلسم دارد، بعضی از طلسم‌ها قوی هستند و برای باطل‌کردن آنها باید آدمش را پیدا کنی، کسانی که بلد باشند سحر و جادو را باطل کنند، تعداد این افراد هم خیلی کم است و پول زیادی می‌گیرند.»

اما محسن در همه این سال‌ها به جز مقداری کاسه و بشقاب سفالی و مسی چیز دیگری دستگیرش نشده، زیرخاکی‌هایی که کل آنها را به مبلغ 3‌میلیون تومان به چند سمسار فروخته است. اما خودش می‌گوید اگر بخت‌واقبال یارش بود، الان بارش را بسته بود و حسابی وضع مالی‌اش خوب شده بود:«حدود ‌سال 90 به واسطه یکی از دوستانم نقشه دقیقی به دستم رسید.با نصف آن گنج می‌توانستم بهترین زندگی را برای خودم و خانواده‌ام فراهم کنم.مشتری مطمئن و دست به نقد هم داشتم تا یک‌شبه همه دفینه‌ها را بفروشم. کلی برنامه‌ریزی کردم،همه چیز هم خوب پیش رفت، فقط چند قدم تا گنج فاصله داشتم که یکدفعه همه چیز به هم ریخت. دیواره تونلی که با کلی زحمت طی یک ماه با دست کنده بودیم، فروریخت و همه چیز زیر خاک مدفون شد. با اتفاقی که آن شب افتاد، مردم محلی آنجا هم هوشیار شدند، حالا باید چند سالی بگذرد تا دوباره کارمان را آنجا شروع کنیم.»


مهرداد هم سال‌های زیادی در جست‌وجوی گنج سپری کرد و سه نفر از بهترین دوستانش را در همین راه از دست داد. او الان فقط به جوان‌ترها که عاشق زیرخاکی هستند، مشاوره می‌دهد و اطلاعات زیادی درباره تاریخ و باستان‌شناسی دارد. خودش می‌گوید تا اواسط دهه سوم زندگی فکر می‌کرد تنها راه پولدارشدن پیداکردن گنج است، اما حالا که سنی از او گذشته است، به برخی از اشتباهاتش اعتراف می‌کند: «شاید اگر عقل الانم را داشتم، علی و بهرام زنده بودند. آنها روی حرف من حساب می‌کردند. من هر چه می‌گفتم آنها قبول می‌کردند. علی وقتی داشت زمین را می‌کند، دیواره ترانشه ریزش کرد و همان جا جانش را از دست داد. چند ‌سال بعد هم من و بهرام برای پیداکردن چند سکه زمان سلجوقی راهی آذربایجان بودیم.» مهرداد هیچ وقت آن شب را فراموش نمی‌کند. شبی که بارش برف بی‌وقفه ادامه داشت و او با اینکه می‌دانست تجهیزات کافی برای تردد در آن هوای برفی را ندارند، بهرام را راضی کرد تا مسیر را ادامه دهند. درواقع عشق سکه‌ها کورش کرده بود. خودش می‌گوید وقتی به هوش آمد،دید روی تخت بیمارستان است.آنها چند کیلومتری میانه با ماشین واژگون شدند و بهرام درآن حادثه کشته شد.شایدزیرخاکی باید جان دو نفر از بهترین دوست‌های مهرداد را می‌گرفت تا او الان به اشتباهاتش پی ببرد.

 

واقعیت تلخ و  تکان‌دهنده از سیل مرداد ۱۳۳۳ امام‌زاده داوود (ع)

حاج علی درباره خسارات سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ امامزاده داوود می‌گوید: «سیل یک ساعت آمد و همه‌چیز را با خود برد؛ فقط ماسه باقی‌مانده بود. بیشتر از ۲ ماه دنبال جنازه‌ها می‌گشتیم. هر جنازه‌ای را که پیدا می‌کردیم کنار رودخانه دفن می‌کردیم. فرصت اینکه به قبرستان ببریم نبود. البته قبرستان را هم آب برده بود. جنازه‌ها زیر آوار سیل مدفون‌شده بودند همین باعث شده بود تا مدت‌ها بوی بسیار بدی در روستا بپیچد.»
 
 
کد خبر: ۵۶۴۴۷۴
 
 

روایت‌های تکان‌دهنده از سیل مرداد ۱۳۳۳ امام‌زاده داوود (ع)

حاج علی درباره خسارات سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ امامزاده داوود می‌گوید: «سیل یک ساعت آمد و همه‌چیز را با خود برد؛ فقط ماسه باقی‌مانده بود. بیشتر از ۲ ماه دنبال جنازه‌ها می‌گشتیم. هر جنازه‌ای را که پیدا می‌کردیم کنار رودخانه دفن می‌کردیم. فرصت اینکه به قبرستان ببریم نبود. البته قبرستان را هم آب برده بود. جنازه‌ها زیر آوار سیل مدفون‌شده بودند همین باعث شده بود تا مدت‌ها بوی بسیار بدی در روستا بپیچد.»
 
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۰۸ مرداد ۱۴۰۱
 
پ

«۵۰۰ نفر در صحن امامزاده داوود (ع) کشته شدند.» این روایت پیرمردی است که ۶۸ سال پیش شاهد سیل ویرانگر امامزاده داوود بوده است. سیلی که مرداد ۱۳۳۳ رخ داد چیزی از سیل مرداد ۱۴۰۱ امامزاده داوود کم نداشت.

به گزارش همشهری، مورد عجیب سیل امامزاده داوود (ع) تکرار آن در تاریخی است که ۶۸ سال پیش در خاطرات پیرمرد‌ها و پیرزن‌های این روستا باقی‌مانده است. گویی تاریخ تکرار شده است.

 

امامزاده داود

امامزاد داوود ۱۳۳۲

جسد‌های روان روی آب

حاج علی شاد گوهر ۷۵ سال دارد. به گفته خودش، آن سال سنش آن‌قدر بوده است که نماز بر او واجب باشد. بی‌مقدمه آمار کشته‌ها را می‌دهد و می‌گوید: «۵۰۰ نفر کشته شدند، بلکه بیشتر. هفته‌ها بعد از سیل، مردم از رودخانه کن جسد و باقی‌مانده بدن کشته‌شده‌ها را پیدا می‌کردند؛ دست‌وپا و لباس و. خلاصه صحرای محشر بود. از امامزاده تنها یک گنبد حلبی روی یک چوب باقی ماند.»

امامزاده داود

امامزاده داوود نیمه اول دهه پنجاه - سازمان اسناد کتابخانه ملی

 

باران تابستان رودخانه را دیوانه می‌کند

او آن شب ویرانگر را این‌گونه مرور می‌کند: «چند روزی بود که باران می‌بارید. باران تابستان رودخانه را خل می‌کند. رودخانه که خل و دیوانه شد دیگر چیزی نمی‌تواند جلویش را بگیرد. سیل، اول فرحزاد را به هم ریخت. خبر‌ها می‌رسید که آنجا خرابی به بار آورده. آن شب ساعت ۱۲ آب امامزاده داوود را هم با خودش برد. خاطره بدی بود. هنوز هم ترس و دلهره اهالی روستا و مسافر‌ها را به یاد دارم.»

حاج علی

حاج علی شادگوهر، ۲ روز قبل از سیل ۶مرداد۱۴۰۱

ماجرای خواب عجیب پیرزن، آقا گفت سیل می‌آید

پیرمرد ماجرای آن شب را از خاطره خواب یکی از اهالی روستا پی می‌گیرد و می‌گوید: «آخرین خانه روستای امامزاده خانه یک پیرزن تنها بود که در نزدیکی کوه زندگی می‌کرد. چند روز بعد از سیل فرحزاد برای اهالی تعریف کرده بود که ۳ بار خواب‌دیده امامزاده داوود سیل می‌آید. می‌گفت: خواب آقا را دیدم، گفت آب اینجا را می‌برد. آن روز‌ها کسی حرف‌های پیرزن را جدی نگرفت. خوشبختانه قدیمی‌ها کلاً حواسشان به باران بی‌وقت تابستان بود و خوب می‌دانستند که این باران خانه‌خراب‌کن است. یادم می‌آید پدر و برادرم با کمک بقیه مرد‌ها خانواده‌هایی را که نزدیک رودخانه کن خانه داشتند به سمت کوه بردند. تقریباً اکثر خانه‌ها خالی شد. برای همین در سیل آن سال اهالی تلفات کمی دادند. تنها یک خانواده ۳نفرهِ بودند که در حیاط امامزاده زندگی می‌کردند. اهالی نتوانستند آن‌ها را توجیه کنند که به سمت کوه بروند. سیل که آمد هر سه نفرشان کشته شدند.»

امامزاده داود

امامزاده داوود، نیمه اول دهه پنجاه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی

چرا جماعت زائر را آب برد؟

کشته‌های سیل ۶۸ سال پیش امامزاده داوود بی‌سابقه بود. به گفته پیرمرد اکثرشان از زوار بودند. حاج علی می‌گوید: «خدابیامرز، سید عباس نامی بود که آن شب بعد از باران شدید و طوفان، جماعت زائر را به داخل امامزاده کشاند تا دعای توسل بخوانند. سیل که آمد همه‌شان را آب‌برد.»

در سرداب، آب راه کج کرد

سیل ۶۸ سال پیش امامزاده داوود همه‌چیز را با خود شست و برد. در این میان، سنگ‌قبر مرقد مطهر سالم باقی ماند. سنگ‌قبری که به گفته حاج علی شاد گوهر، معتمد روستای امامزاده داوود، به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته و نصب شده بود. او می‌گوید: «آب ضریح آهنی امامزاده را که اتفاقاً قیمتی بود کند و برد. سرداب امامزاده از آب پر شده بود. خدا شاهد است که این حجم آب از نزدیکی قبر مطهر راه کج کرده رفته بود. قبر سالم سالم ماند.»

امامزاده داود

پیرمرد درباره ماجرای مجمعه مسی که روی قبر افتاده بود و مانع خراب شدن آن شد می‌گوید: «بعد‌ها دهان‌به‌دهان چرخید که یک مجمعه مسی روی قبر افتاده و نگذاشته آب آنجا را خراب کند. من خودم این را ندیدم. ولی امامزاده ظرف‌های مسی و مجمعه‌های مسی زیاد داشت. آن روز‌ها مردم مس را هم که بسیار باارزش بود نذر امامزاده داوود می‌کردند. در اطراف حرم دخمه‌های سنگی زیادی وجود داشت. مردم از مسیر فرحزاد با پای پیاده و گاهی با الاغ و قاطر به امامزاده داود (ع) می‌آمدند آن دخمه‌ها از ظروف مسی نذری پر می‌شد. سیل که آمد همه ظروف مسی در رودخانه کن شناور شد.»

روستا بوی جسد می‌داد، حاشیه رودخانه قبرستان شد

حاج علی درباره خسارات سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ امامزاده داوود می‌گوید: «سیل یک ساعت آمد و همه‌چیز را با خود برد؛ فقط ماسه باقی‌مانده بود. بیشتر از ۲ ماه دنبال جنازه‌ها می‌گشتیم. هر جنازه‌ای را که پیدا می‌کردیم کنار رودخانه دفن می‌کردیم. فرصت اینکه به قبرستان ببریم نبود. البته قبرستان را هم آب برده بود. جنازه‌ها زیر آوار سیل مدفون‌شده بودند همین باعث شده بود تا مدت‌ها بوی بسیار بدی در روستا بپیچد.»

امامزاده داود

امامزاده داوود، سیل ۶مرداد ۱۴۰۱

سیل ۶ مرداد ۱۴۰۱ دور از ذهن نبود

قصه سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ در ذهن پیرمردی که آن سال‌ها نوجوان بوده است کمرنگ نشده که تاریخ دوباره در مرداد ۱۴۰۱ آن را تکرار می‌کند. دوباره در منطقه امامزاده سیل آمد و زائران و مسافران زیادی غافلگیر شدند.

فصل سرما وقتی همه‌جا باران می‌آید سرمای هوای روستای امامزاده آن‌قدر است که به‌جای باران تگرگ و برف می‌بارد، اما در فصل گرما سیلاب در کوچه و خیابان روستا جاری می‌شود. رودخانه طغیان می‌کند و همه‌چیز رنگ ویرانی به خود می‌گیرد. طغیان رودخانه و جاری شدن سیل امامزاده داوود دور از ذهن نبود.

 

 

امامزاده داود

میگن هر کی با زار و جن ارتباط داشته باشه گنج پیدا میکنه


اعتقادات و باورهای مردم بلوچ و رابطه آن با گنج و دفینه و زیر خاکی

میگن هر کی با زار و جن ارتباط داشته باشه گنج پیدا میکنه مردم بلوچ هم همینطورن اعتقاد خاصی به زار دارن 

زار در زبان فارسی به معنی حالت آشفته و نزار و خراب است، اما به صورت اصطلاحی نام یکی از موجودات ماورایی در جنوب ایران و کرانه‌های خلیج فارس است. ریشه افسانه‌های پیرامون زار از قارهٔ آفریقا ست. برگزارکنندگان مراسم زار با نواختن طبل‌ها، دهل‌ها یا دمام‌هایشان، و سوزاندن بخور زار، افراد را به یک شوریدگی جذبه‌گونه دچار می‌سازند.

زار ، گروهی از طایفه و زیرشاخه جن هستند

 

بلوچ‌ها مسلمان و اکثرشان سنی هستند. این مردم باورهای جالبی دارند که برخی از آنها رنگ و بویی از مذاهب ابتدایی دارد. یکی از آنها، اعتقاد به زار و باد است؛ موجوداتی غیر انسانی که به وجود آدمی وارد شده و او را بیمار کرده و آزارش می‌دهند. تنها راه نجات از دست این موجود التماس به بابا یا مامای زار است. این توسل مراسم خاصی دارد که با خواندن اوراد و نواختن موسیقی، زار را از وجود شخص بیرون می‌کنند. برخی از محققان می‌گویند این باورها نتیجه تجارت بردگان آفریقایی و سکونت بعضی از آنها در این منطقه بوده است.

بلوچ‌ها همچنین به شیوخ اعتقادی محکم دارند تا آنجا که مرجع تقلید آنها به شمار می‌آیند و مزار آنها را به عنوان زیارتگاه برمی‌گزینند.

مردم بلوچ

مردم بلوچ

 
مردم بلوچ

میگن هر کی با زار و جن ارتباط داشته باشه گنج پیدا میکنه
انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۱

برچسب های مهم

استفاده از الگوریتم در گنج یابی- روش ریاضی برای پیدا کردن گنج


 روش پیدا کردن گنج دفینه زیر خاکی طلا عتیقه و اشیاء باستانی با الگوریتم و گنج یاب

الگوریتم پیشنهادی سایت dafineh.4kia برای یافتن گنج این واقعیت را با استفاده از ابزار ها ی ریاضی  تبیین می کند که هنگام یافتن گنج به فاصله دو قدم از مرکز مورد حدس در چهار جهت را باید دفن کرد با فاصله بیست سانت بیست سانت

الگوریتم گنج یابی دفینه یابی و الگوریتم الگوریتم زیر خاکی یابی الگوریتم روش پیدا کردن گنج  با الگوریتم

 

 

فرض کنید من در حال تلاش برای یافتن گنج پنهان هستم.الگوریتم گنج یابی روش گنج یابی با الگوریتم

 الگوریتم گنج یابی پیدا کردن گنج با الگوریتم روش پیدا کردن گنج و الگوریتم

گنج در یک موقعیت ناشناخته x پنهان شده است. می دانیم که موقعیت x گنج جایی در محور عدد صحیح است (به عبارت دیگر x یک عدد صحیح است). برای پیدا کردن گنج باید یک آشکارساز با خودم ببرم. آشکارساز می تواند گنج را فقط در صورتی تشخیص دهد که بالای آن باشد.

 

موقعیت شروع من نقطه صفر است و می توانم تا زمانی که از گنج عبور کنم به عقب و جلو حرکت کنم تا ردیاب من بتواند آن را ردیابی کند. من همیشه روی خط صحیح حرکت می کنم. کارآمدترین راه برای حرکت در محور به منظور ردیابی گنج کدام است؟ من باید الگوریتمی پیدا کنم که به من اجازه دهد گنج را با طی کردن یک فاصله O(|x|) پیدا کنم.

 

رویکرد من: پس از بررسی، فکر می‌کنم کارآمدترین راه برای یافتن گنج به صورت زیر است: از 0 شروع می‌کنم تا به عدد 2 برسم. سپس به عقب برمی‌گردم تا به عدد 22- برسم. سپس به سمت جلو حرکت می کنم تا به عدد 23 برسم. سپس دوباره برمی گردم تا به عدد 24- و غیره برسم...

 

با این حال، من در اثبات وجود یک ثابت c (که باید یک کران بالایی برای آن محاسبه کنم) مشکل دارم تا الگوریتم من به من کمک کند گنج را در c|x| پیدا کنم. حداکثر حرکت می کند هر کمکی بسیار قابل تقدیر است! پیشاپیش متشکرم

 

روش دوم پیدا کردن گنج بوسیله الگوریتم پیشنهادی

 

من یک استراتژی مشابه را پیشنهاد خواهم کرد. توجه داشته باشید که استراتژی شما یک عامل ثابت را بهتر از آنچه در اینجا ارائه شده است ارائه می دهد، اما اثبات آن فنی تر است.

 

اجازه دهید استراتژی را به دورهای 1،2،... تقسیم کنیم، جایی که در دور i 2i-1 قدم به سمت راست می رویم، سپس به مرکز برمی گردیم و دقیقاً همان را به سمت چپ تکرار می کنیم. یعنی یک قدم به سمت راست می رویم سپس به وسط برمی گردیم و یکی به چپ و دوباره برمی گردیم سپس دو تا به راست و دو به چپ و سپس 4 به راست و غیره. تعداد کل پله‌ها با کران بالا مشخص می‌شود

 

4∑i=0⌈logx⌉2i

≤4∑i=0logx+12i

≤4∑i=0log(2x)2i

≤4⋅2log(2x)+1

=4⋅2log (4x)

=16x

که در آن ضریب 4 در خط اول به معنای رفتن به گام های 2i سمت راست و سپس بازگشت به مرکز

 

استفاده از الگوریتم در گنج یابی- روش ریاضی برای پیدا کردن گنج
انتشار : ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

برچسب های مهم

ویدیو کلیپ پیدا کردن گنج و روش در آوردن گنج


ویدیو  کلیپ پیدا کردن گنج و روش در آوردن گنج
انتشار : ۱۱ اسفند ۱۴۰۰

برچسب های مهم

دیدن چشمه در خواب چه معنایی دارد


دیدن چشمه در خواب چه معنایی دارد؟ / تعبیر خواب چشمه

 
 
دیدن چشمه در خواب چه تعبیری دارد؟ / تعبیر خواب چشمه
دیدن چشمه در خواب نشانه چیست؟ تعبیر خواب به فرایند معنادهی به رویاهایی که در خواب می بینید، گفته می‌ شود. تعبیر خواب چشمه را می توانید در ساعد نیوز مطالعه کنید.
  • دیدن چشمه در خواب بسته به کیفیت و نوع آب تعابیر مختلفی از جوانمردی تا غم و اندوه خواهد داشت. همچنین شدت جوشیدن چشمه و یا خشک شدن آن می‌تواند در شدت غم و اندوه بیبنده خواب اثر گذار باشد.
  • در واقع چشمه نشان دهنده فرآیند حیات، جاری گشتن خود آگاهی به هشیاری، لذت زندگی جمعی و یا بر آورده شدن آرزوهاست.
  • نوشیدن از آب چشمه یا شنا کردن در آن بیانگر تجربه هشیاری وسیع تری است که از ناخود آگاه سرچشمه می‌گیرد.
  • اگر آب چشمه راکد بود به تاویل، دلیلی بر خیر و صلاح دین باشد و چون روان بود، دلیل بر غم و اندوه است.

تعبیر خواب به روایت منوچهر مطیعی تهرانی

  • چشمه در خواب کرم و بخشندگی است و مردی است کریم و بخشنده و راد. برخی از معبران نوشته اند چشمه در خواب منبع خیر و برکت است. مردی که بدون چشم داشت می‌بخشد و محبت می‌کند. از جابر مغربی نقل است که چشمه نعمت و صحت است و اگر ساکن باشد خیر و صلاح است و اگر روان باشد نشان غم و اندوه، اما به هر حال خوردن آب آن و شستشو در آب چشمه به شرط آن که آبش صاف و روشن باشد بسیار نیکو است.

تعبیر خواب به روایت ابن سیرین

  • چشمه در خواب مهتری بود و جوانمردی بخشنده. چون آب خوش طعم و خوشبو بود . اگر آبش تیره و گنده و ناخوش بود ، دلیل که انجام وی غم و بیماری است. اگر بیند از آن چشمه مسح همی کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر بیند آب چشمه زیاد شد، دلیل که جاه و عزت و جوانمردی در آن دیار زیاد شود . اگر بیند آب چشمه نقصان کرد، تاویلش به خلاف این است.
  • اگر بیند آب چشمه خشک شد، دلیل که مهتری جوانمرد از آن دیار رحلت کند.

تعبیر خواب به روایت آنلی بیتون

  • دیدن چشمه ای جوشان در خواب، نشانه آن است که در معاشرت خود با دوستان و در روابط عاطفی و حرفه خود اوقاتی تلخ خواهید داشت.
  • دیدن چشمه ای تیره در خواب که زیر نور خورشید می‌درخشد، نشانه آن است که ثروت هنگفتی به دست می‌آورید و با لذتی وجدآور به مسافرت‌های لذتبخش می‌روید.
  • دیدن چشمه ای خشکیده در خواب، علامت مرگ و پایان رندگی است.

تعبیر خواب به روایت لوک اوینتهاو

  • آبی که از زمین می‌جوشد مساوی است با یک خوشحالی غیرمنتظره

تعبیر خواب به روایت مغربی

  • دیدن آب چشمه دلیل بر عمر بیننده خواب است بسته به مقدار آبی که در آن چشمه بیند مخصوصا وقتی دستش را در آب فرو ببرد.

تعبیر خواب به روایت امام صادق

  • دیدن آب چشمه بر پنج وجه است
  • بزرگی و جوانمردی
  • غم و اندوه
  • مصیبت
  • بیماری
  • طول عمر و زندگی

تعبیر خواب به روایت ابراهیم کرمانی

  • اگر بیند درخانه او یا در دکان او چشمه آب پدید آمد، دلیل که او را غم و اندوه و گریستن است بر قدر و قوت آن چشمه. اگر بیند در آن چشمه دست و روی بشست، دلیل که اگر بنده است آزاد شود. اگر غمگین است، از غم فرج یابد. اگر بیمار است شفا یابد. اگر وام دارد، وامش گذارده شود. اگر گناهکار است، توبه کند. اگر حج نکرده باشد، حج کند.

تعبیر خواب به روایت حضرت دانیال

  • اگر چشمه ای با آب گوارا ببیند دلیلش بزرگی و جوانمردی و سخاوت است.
  • اگر چشمه ای با آب تیره و بد بو ببیند دلیلش غم و اندوه و مصیبت است.
  • اگر بیند که با آب چشمه وضو می سازد و مسح می کند دلیل نجات یافتن از غصه است.
  • اگر بیند که آب چشمه ای زیاد شد تعبیرش عزت و مقام و جوانمردی است و اینکه آوازه اش در سر زمین خودش افزایش می‌یابد.
  • اگر ببیند آب چشمه کم شد تعبیرش عکس مورد بالاست.
  • اگر بیند در خانه یا محل کارش چشمه آب جوشید به اندازه جوشیدن آب به غم و اندوه گریه آور دچار می‌شود اگر آب جوشیده تیره و بدبو باشد غم و اندوهش سخت تر است
  • اگر ببیند در آب چشمه ای که جوشیده است دست می‌شوید از غم و اندوه نجات می یابد و اگر قرضی داشته باشد ادا می‌شود اگر گناهکار باشد توبه اش پذیرفته می‌شود و اگر مسلمان به حج نرفته باشد به این سفر مشرف می‌شود.
  • اگر خشک شدن آب چشمه را ببیند جوانمرد و صاحب کرمی از اهالی دیارش فوت می‌کند.

دیدن  چشمه در خواب چه معنایی دارد
انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

برچسب های مهم

آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟life spring


حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

یک خبر خوب و یک خبر بد! خبر خوب اینکه چشمه آب حیات وجود دارد، و خبر بد اینکه آب این چشمه بر روی انسان اثری ندارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تعدادی کمی از حیوانات در قلمرو حیوانات انتخاب شده اند تا زندگی خیلی طولانی داشته باشند. می‌تواند باعث تعجب و شگفتی شما بشود اگر بفهمید که بعضی از این حیوانات چه مدت است که بر روی این سیاره زنده مانده اند.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

بیایید از جاناتان شروع کنیم. جاناتان یک لاکپشت است که تخمین زده می‌شود در سال ۱۸۳۲ میلادی متولد شده است! این بدین معنی است که او هم اکنون ۱۸۷ سال دارد! مسن‌ترین انسانی که تا کنون شناخته شده است "جیرومن کیمورا" یک مرد ژاپنی است که در زمان مرگ ۱۱۶ سال و ۵۴ روز داشت.


بیشتربخوانید: حیوانات عجیب و غریب دورگه + تصاویر


این بدین معنی است که جاناتان از کهن سال‌ترین فرد جهان ۷۱ سال بزرگتر است. این می‌تواند طول عمر هر کدام از ما باشد! مطابق با نظر دامپزشکان با این سن شگفت انگیز، جاناتان هنوز هم با قدرت به زندگی ادامه می‌دهد. می‌توانید این پدر بزرگ لاکپشتی را در جزیره سنت هیلینا، جایی که مانند یک سوپر استار می‌درخشد، ببینید. حتی تصویر او بر روی سکه‌های ۵ پنی آنجا ضرب شده است! این لاکپشت در سال ۱۸۸۲ وارد جزیره شده است و از آن زمان تا به حال از او مراقبت می‌شود. تصور کنید که این لاکپشت در طول عمر خود با چه تعداد افراد رو به رو شده است. او از دو جنگ جهانی زنده مانده است! اگر جاناتان می‌توانست صحبت کند چه داستان‌های شگفت انگیزی را می‌توانست تعریف کند.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

در حال حاضر ممکن است که جاناتان کهن سال‌ترین موجود روی زمین باشد، ولی لاکپشت دیگری به نام آدویتا در زمان مرگ چیزی حدود ۲۵۵ سال داشت که تقریبا سه برابر عمر متوسط انسان‌ها است. آدویتا یک لاکپشت غول پیکر بود که بیشتر عمر عجیب خود را در باغ وحشی در هند سپری کرد.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

صحبت درباره زمان‌های قدیم شد. آیا می‌دانستید که نوعی از کوسه‌ها وجود دارد که طول عمر آن بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ سال تخمین زده می‌شود؟! کوسه گرین لند گونه‌ای از کوسه هاست که طولانی‌ترین طول عمر را در بین مهره داران دارد. گونه‌ای ۴۰۰ ساله از این نوع کوسه تا به حال شناسایی شده است. این به این خاطر است که آن‌ها بسیار آرام رشد می‌کنند. رشد آن‌ها بین نیم تا یک سانتیمتر در سال است. این کوسه‌ها در سن ۱۰۰ سالگی به جوانی می‌رسند. می‌توانید تصور کنید که ۱۰۰ سال صبر کنید تا اجازه داشته باشید رانندگی کنید؟!

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

ماهی دیگری وجود دارد که طول عمرش ممکن است شما را سورپرایز می‌کند. هاناکو یک ماهی "کوی" مشهور ژاپنی است که با مطالعه‌ای که بر روی این ماهی شده است، سنش را ۲۲۶ سال تخمین زده اند! نکته عجیب اینجاست که سن متوسط این گونه از ماهی‌ها بین ۲۵ تا ۳۶ سال است. شاید چشمه آب حیات در ژاپن باشد!

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

اگر بخواهیم نتیجه گیری کنیم باید بگوییم که ممکن است بین طول عمر زیاد و آب ارتباطی ویژه وجود داشته باشد. "لانگفین ایل" یکی دیگر از ساکنین آب هاست که اغلب به سن ۶۰ سالگی می‌رسد. البته نوع ماده آن‌ها به این سن می‌رسند و نوع نر آن‌ها معمولا بین ۱۲ تا ۳۵ سال عمر می‌کنند. این موجودات عجیب تنها در آب‌های نیوزیلند و استرالیا یافت می‌شوند. مطالعات انجام گرفته نشان داده است که تعدادی از ماده‌های این موجودات بیشتر از ۱۱۰ سال عمر دارند. مانند کوسه‌های گرینلند این موجودات نیز رشد آهسته‌ای را تجربه می‌کنند.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

خب بیایید از دنیای زیر آب خارج و قدم بر روی خشکی‌ها بگذاریم. "لین ونگ" پیرترین فیلی است که تا به حال شناخته شده است و حدود ۸۶ سال زندگی کرده است! این فیل طول عمری دراز و پر از حوادث را گذرانده است. او یکی از فیل‌هایی بود که توسط ارتش ژاپن برای جابه جایی محمات از او استفاده می‌شد. قبل از اتمام ماموریتش او توسط چینی‌ها به اسارت گرفته شد. سپس به برمه فرستاده شد و از او در ساخت معابد و بنا‌های تاریخی استفاده شد و حتی مدتی را نیز در سیرک گذراند. سپس به وسیله گروهی از افراد از چین فرار کرد و به تایوان برده شد. در تایوان به یک باغ وحش سپرده شد و بقیه عمرش را در آنجا با آرامش سپری کرد. واقعا بعد از آن همه ماجرا، شایسته یک بازنشستگی راحت بوده است!

پیرترین حیوانات روی کره زمین

طوطی‌ها نیز به عنوان حیواناتی شناخته می‌شوند که به سنین بالا می‌رسند. "کوکی" طوطی است که رکورد گینس را به عنوان مسن‌ترین طوطی جهان که تا به حال زیسته است را دارد. او در باغ وحش بروکفیلد نگه داری می‌شود و حدود ۸۵ سال سن دارد. البته سن دقیق این طوطی ناشناخته است، اما زمانی که در سال ۱۹۳۴ وارد باغ وحش شد سن او را یک سال برآورد کردند؛ بنابراین ممکن است که سن کوکی از ۸۵ سال هم بیشتر باشد.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

"موجا" یک تمساح آمریکایی است که در باغ وحشی در بلگراد صربستان نگه داری می‌شود. طبق ارزیابی‌ها زمان تولد این تمساح به قبل از سال ۱۹۳۶ میلادی بر می‌گردد و سن تقریبی بیش از ۸۵ سال است! موجا کهن سالترین تمساح شناخته شده توسط انسان‌ها است. موجا مدتی از بیماری قانقاریا رنج می‌برد و قسمتی از پایش نیز در سال ۲۰۱۲ قطع شد. همچنین سابق بر این، بیشتر باغ وحش به خاطر افتادن بمب در حین جنگ جهانی دوم تخریب شد. اما موجا در دل تمام این حوادث ناگوار توانسته است زنده بماند.

حیواناتی که قصد مردن ندارند / آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟ + تصاویر

خب به موجودی می‌رسیم که در راس همه قرار می‌گیرد، به خاطر این که این موجود به نوعی جاودان و نامیرا است! نوعی از عروس دریایی وجود دارد که بعد از تولید مثل به زمان قبل از بلوغ جنسی خود بر می‌گردد. این موضوع به نظر کلید عمر طولانی آن‌ها است و از پیر شدن آن‌ها جلوگیری می‌کند. به همین خاطر به آن‌ها عروس دریایی نامیرا می‌گویند، چونکه می‌توانند برای همیشه زندگی کنند! البته اگر از دشمن‌های طبیعی که در اطرافشان وجود دارد دوری کنند.

 

شمه رنگارنگی که در این ویدئو مشاهده می‌‌کنید، «چشمه گرند پریسماتیک» (Grand Prismatic Spring) نام دارد که در وایومینگ آمریکا واقع شده است. فرش‌‌های جلبکی پیرامون لبه‌‌های این چشمه سرشار از مواد معدنی، رنگ‌‌های روشن و گوناگونی را پدید آورده و ظاهر جذابی به این چشمه داده‌‌اند. در واقع، میزان رنگ در فرش‌‌های جلبکی متفاوت بوده و به نسبت کلروفیل به کاراتنوئید (Carotenoids) و گرادیان دمای رواناب بستگی دارد.

00:00
00:16

آیا چشمه آب حیات وجود دارد؟life spring
انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

برچسب های مهم

کشف جاده گنج یا جاده زندگی


(تصاویر) کشف «جاده زندگی» که با «مردگان» هموار شده است!

باستان شناسان اخیراً موفق به کشف راه‌های باستانی گمشده‌ای در عربستان سعودی شدند که تعداد بی شماری مقبره با قدمت بیش از ۴۵۰۰ سال را در خود جای داده است.
 
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۶ - ۲۸ دی ۱۴۰۰
 
پ

فرارو- در جایی که اکنون عربستان سعودی نامیده می‌شود، باستان شناسان شبکه‌ای چشمگیر از شاهراه‌های گم شده را که با مقبره‌های انسانی مشخص شده اند، کشف کرده اند که یک واحه را به واحه‌ای دیگر متصل می‌کند. بررسی‌های علمی نشان داد که این مقبره‌ها به بیش از ۴۵۰۰ سال پیش و دوران برنز تعلق دارد.

به گزارش فرارو، هزاران سال پیش، این جاده‌ها مردم بادیه‌نشین و حیواناتشان را به سمت آب هدایت می‌کردند که به نظر می‌رسد برای اولین بار توسط اجداد آن‌ها ساخته شده بود. به عبارت دیگر، در هزاره‌های پیشین این مردم بادیه نشین عصر برنز، برای یافتن آب و زندگی در صحرای عربستان، مسیر‌هایی را شناسایی می‌کردند که به مرور با تدفین افراد در این مسیر‌ها علامت گذاری می‌شد. به سخن دیگر این پیدا کنندگان راه‌های حیات، پس از مرگ در مسیر‌های ساخته دست خود دفن می‌شدند تا راهنمای نسل بعدی در این «جاده حیات» باشند. تکرار این سنت سبب شده است تا طی هزاران سال، تعداد بی شماری بنای تدفین در این مسیر‌ها برافراشته شود که تعداد آن‌ها در این منطقه بیابانی و در آن دوره بسیار شگفت انگیز است.

 

اقامت در  ترکیه از طریق خرید آپارتمان - با اقساط 5 ساله بدون بهره

اقامت در ترکیه از طریق خرید آپارتمان - با اقساط 5 ساله بدون بهره

پیشنهاد امروز
Yektanet: Vaccine

(تصاویر) کشف «جاده زندگی» که با «مردگان» هموار شده است!

متیو دالتون، باستان شناس دانشگاه وسترن استرالیا، می‌گوید: «خیابان‌های دارای بنا‌های تدفین، شبکه بزرگراه‌های بزرگ زمان خود بودند و نشان می‌دهند که جمعیتی که در ۴۵۰۰ سال پیش در شبه جزیره عربستان زندگی می‌کردند، از نظر اجتماعی و اقتصادی بسیار بیشتر از آنچه قبلاً فکر می‌کردیم به یکدیگر مرتبط بودند. اتاق‌های تدفین سنگی مانند آن‌هایی که در عربستان سعودی یافت می‌شوند در سراسر شبه جزیره عربستان بسیار متداول هستند، اما در شمال غربی عربستان بسیار متمرکزتر هستند.»

در طول دهه گذشته، تصاویر ماهواره‌ای منطقه‌ای را نشان داده‌اند که با هزاران سازه‌های سنگی آویز مانند کنار جاده‌های باستانی در بیابان قرار گرفته‌اند یا به سمت آن‌ها نشانه رفته‌اند. تصویر زیر هر دو ترتیب را در کنار هم مقایسه می‌کند؛ در سمت چپ، می‌توانید مجموعه‌ای از تپه‌های سنگی حلقه‌دار و سازه‌های «آویز» مانند را در حاشیه مسیری باستانی ببینید. در سمت راست، زمین پراکنده‌تری وجود دارد که توسط انواع مختلف سازه‌های آویز شکل پر شده است، که همگی به موازات جاده‌های بین راهی هستند که به یک منبع آب منتهی می‌شوند. هر چه یک جاده به یک واحه نزدیک‌تر می‌شود، ساختار‌های اطراف متمرکزتر می‌شوند.

(تصاویر) کشف «جاده زندگی» که با «مردگان» هموار شده است!

دیگه نیازی به عمل نیست! با این محصول از درد زانو خلاص شو!

دیگه نیازی به عمل نیست! با این محصول از درد زانو خلاص شو!

پیشنهاد امروز
Yektanet: Vaccine

باستان شناسانی که در عربستان سعودی کار می‌کنند، با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و بررسی‌های روی زمین، «تراکم باورنکردنی از بنا‌های تدفین ماقبل تاریخ» را که «هیچ معادلی در جای دیگر ندارد»، شناسایی کردند. تنها در شهرستان خیبر، محققان نزدیک به ۱۰۰۰۰ سازه خاکسپاری سنگ خشک را شمارش کردند که بیشتر آن‌ها در نزدیکی منابع آب دائمی قرار داشتند. دالتون می‌گوید: «این واحه‌ها، به‌ویژه خیبر، برخی از متراکم‌ترین بنا‌های تدفین شناخته شده در سراسر جهان را به نمایش می‌گذارند. تعداد زیاد مقبره‌های عصر برنز که در اطراف این جاده‌ها ساخته شده‌اند، نشان می‌دهد که جمعیت‌ها در این زمان به طور دائمی در این مکان‌های مساعد ساکن شده بودند.»

همچنین هنگام بررسی واحه‌های منفرد، محققان شبکه‌ای از مسیر‌های کوچک‌تر را نیز شناسایی کردند که افراد را به بیرون از مسیر هدایت می‌کردند. دانشمندان گمان می‌کنند که احتمالاً از این مسیر‌ها برای جابجایی گله‌های حیوانات در فصولی که بارندگی بیشتر بود استفاده می‌شد، زیرا در چنین فصولی دسترسی به منابع آب و غذا برای حیوانات، در هر جایی امکان پذیر بود. اما در طول فصول خشکسالی، همان راه‌های قدیمی می‌بایست مفیدتر باشد، زیرا افراد را به سمت منابع آب دائمی هدایت می‌کرد. بادیه نشینان باستانی با حرکت از یک واحه یا چشمه بیابانی به دیگری، می‌توانستند مناطق بسیار بزرگ تری را در جستجوی زمین‌ها و آب و هوای بهتر، در این مسیر‌های اصلی طی کنند.

(تصاویر) کشف «جاده زندگی» که با «مردگان» هموار شده است!

دانشمندان می‌گویند که بررسی‌های صورت گرفته بر روی این «جاده حیات» نشان می‌دهد که بادیه نشینان در آن زمان می‌توانستند با اطمینان بیش از ۵۳۰ کیلومتر مسافت را در این جاده طی کنند. مسافتی که همگی با بنا‌های تدفینی کسانی نشانه گذاری شده است که این «جاده حیات» را شناسایی کرده و به نسل‌های بعد منتقل کردند. این مسیری بود که ضامن حیات بادیه نشینان عصر برنز در صحرای خشک و خشن عربستان بود. مسیری آنقدر قابل اطمینان که بسیاری از مردمان آن روز را به سمت خود کشاند به نحوی که ما امروز شاهد یکی از متراکم‌ترین مناطق تدفینی جهان، در آن هستیم. جمعیتی که برای عصر برنز ان هم در چنین محیط بی آب و علفی، بسیار شگفت آور می‌نماید. بی شک همه اینن‌ها مدیون اجداد این بادیه نشینان باستانی بود که نه تنها در ۴۵۰۰ سال پیش چنین راه‌های زندگی را شناسایی کردند بلکه با علامتگذاری آن با بنا‌هایی تدفینی خود، برای هزاران سال به عنوان راهنمای آن برای نسل‌های بعد باقی ماندند.

منبع: sciencealert

کشف جاده گنج یا جاده زندگی
انتشار : ۲۸ دی ۱۴۰۰

برچسب های مهم

چاه گنج یا چاه جهنم-آیا در چاه جهنم گنج وجود دارد؟


 چاه گنج یا چاه جهنم

معمولا در اعماق زمین و در جاهائی که گنج نهفته است و در کنار آن 

مار و چیزهای خطرناک وجود دارد

بنظر شما آیا در چاه جهنم که هیچکس تاکنون بدانجا راه نیافته است

گنج وجود دارد یا مار سیاه؟


(ویدئو) داستان عجیب چاه جهنم در یمن

مدیر کل پژوهش‌های زمین‌شناسی و منابع معدنی استان مَهره یمن گفت: این چاه بسیار عمیق است و ما هرگز به کف آن نرسیدیم، زیرا در اعماق آن اکسیژن کم است و هیچ تهویه‌ای نیز وجود ندارد.
 
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۰۱ تير ۱۴۰۰
 
پ

داستان یک سوراخ طبیعی در یمن که چاه برهوت نام دارد به درستی روشن نیست و تاریخ آن با افسانه و خرافات آمیخته شده، زیرا هنوز کاوش علمی کامل و دقیق در آن انجام نشده است.

به گزارش فرارو، این حفره عظیم و هولناک در زمین که ساکنان محلی به آن چاه جهنم می‌گویند در بیابانی در شرق استان مَهره در نزدیکی مرز یمن با عمان واقع شده و با صنعاء، پایتخت این کشور هزار و ۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد. عمق این چاه عظیم بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ متر برآورد می‌شود و قطر دهانه آن نیز ۳۰ متر است.

 
پ

از آنجا که معمولا بوی بدی از ژرفای این چاه متصاعد می‌شود، افراد محلی بر این باورند که این مکان برای زندانی کردن شیاطین ایجاد شده است. همچنین قرن‌هاست که مردم بومی می‌گویند در این سوراخ، جن‌ها زندگی می‌کنند. اما مقامات رسمی یمن می‌گویند که نمی‌دانند چه چیزی در ته این چاه وجود دارد.

مهندس صلاح احمد بابحیر، مدیر کل پژوهش‌های زمین‌شناسی و منابع معدنی استان مَهره یمن به خبرگزاری فرانسه گفت: این چاه بسیار عمیق است و ما هرگز به کف آن نرسیدیم، زیرا در اعماق آن اکسیژن کم است و هیچ تهویه‌ای نیز وجود ندارد.

وی افزود: ما برای بازدید به منطقه رفته و وارد چاه شده‌ایم و به حدود ۵۰، ۶۰ متری عمق آن نفوذ کردیم. در درون چاه متوجه وجود چیز‌های شگفت‌آوری شدیم. همچنین بو‌های عجیبی را نیز استشمام کردیم. در کل وضعیت عجیب و مرموزی بود.

حتی با تابش نور خورشید هم عمق زیادی در درون این سوراخ روشن نشده و از لبه چاه چیز زیادی دیده نمی‌شود. تنها پرندگانی دیده می‌شوند که در اعماق چاه پرواز می‌کنند یا از آن خارج می‌شوند.

فیلمبردارانی که از نزدیک درون این چاه را مشاهده کرده‌اند، می‌گویند که گرفتن نمای نزدیک از فضای داخلی آن تقریباً غیرممکن است. بر پایه برخی خرافات محلی، چاه برهوت یا چاه جهنم اشیا نزدیک به دهانه سوراخ را به درون خود می‌کشد.

مهندس بابحیر با اعلام این که این پدیده طبیعی میلیون‌ها سال قدمت دارد گفت: «شناخت دقیق این گونه مکان‌ها نیاز به مطالعه و تحقیق بیشتری دارد.

مردم بومی همچنین می‌گویند که این چاه بدیمن است و دیدن یا حتی صحبت کردن از آن شگون ندارد، گرچه که یمنی‌ها با تجربه جنگ خانمانسوز ۶ ساله در کل به اندازه کافی بدشانسی آورده و بدشگونی دیده‌اند.

 
(ویدئو)
 
(ویدئو)
 
 
 
  • سیگنال خرید - وبینار آموزشی - تحلیل تکنیکال - ضررهای بور

چاه گنج یا چاه جهنم-آیا در چاه جهنم گنج وجود دارد؟
انتشار : ۱ تیر ۱۴۰۰

برچسب های مهم

گنج قارون و پیدا کردن آن با استفاده از پکیج گنج یابی سایت دفینه


سوال:گنج قارون یکی از بزرگترین گنج های دنیاست.

در ایران گنج و دفینه ها و زیر خاکی و مال حامل گنج زیاد وجود دارد

.آیا می توان با استفاده از پکیج گنج یابی سایت دفینه فورکیا آن را پیدا کرد؟

دانلود و خرید غیر رایگان پکیج گنج یابی

جواب:گنج قارون در ایران نیست اما با خرید پکیج گنج یابی سایت دفینه فورکیا می توان حدود آن را تخمین زد ..پیدا کردن گنج در ایران راحت تر است فقط باید  بعضی از کتابهای مخصوص گنج یابی را دانلود کنید 

سوال: اگر من کل این کتابها را بخرم یا پکیج گنج یابی و دفینه یابی را دانلود کنم چقدر احتمال پیدا کردن گنج در ایران را می دهید؟

جواب: سایت دفینه فورکیا تها سایت معتبر و مرجع تخصصی دانلود کتاب گنج یابی در ایران است این سایت  تضمینی  به شما در مورد پیدا کردن گنج نمیدهد..اگر اینطور بود همه این پکیج پکیج گنج یابی  را می خریدند و پولدار می شدند

اما با تجربه  شخصی من میتوان گفت حدود ده درصد

 بعضی از این کتابها که  خواندن آن مفید است عبارتند از :

 

 لیست و دانلود کلیه کتابهای دفینه یابی،گنج یابی،مومیائی یابی،زیر خاکی یابی،عتیقه یابی در ایران سایت دفینه فورکیا

لیست و دانلود کلیه کتابهای دفینه یابی،گنج یابی،مومیائی یابی،زیر خاکی یابی،عتیقه یابی در ایران سایت دفینه فورکیا
 

 

لیست کتابهای طلائی و مرجع و دانلود کلیه کتابهای دفینه یابی،گنج یابی،مومیائی یابی،زیر خاکی یابی،عتیقه یابی در ایران سایت دفینه فورکیا http://dafineh.4kia.ir

پکیج کامل گنج یابی طلا یابی دفینه یابی مومیائی یابی و باستان شناسی

1- کتاب گنج نامه شیخ بهائی و احمد وزیر

2-دانلود pdf کتاب رمزگشایی جوغن ها، کتاب گنج یابی و آشنایی با دفینه ها +تصویری

3-دانلودpdf(کتاب نفیس گنج نامه) کتاب گنج نامه وزیری و شاهی (نمونه گنج نامه های وزیری- شاهی)

4-دانلود pdf کتاب میراث زرین

5-دانلود pdf کتاب رمز یاب گنج و دفینه

6-دانلود کتاب اسرار نشانه ها The secrets of the signs

7-شناسائی حوضچه ها ی دارای گنج

8-نحوه سهم بندی در گنج

9-شناسائی انواع گنج ها

10-اعداد مقدس در گنج یابی

11-بناهای باستانی سلماس(آشنایی با مکانهای گنح در شهر سلماس)

12-ایران باستان به روایت موزه بریتانیا

13-آثار باستانی و تاریخی لرستان(آشنائی با مکانهای گنج در لرستان)

14-کاوش های باستان شناسی تل آجری شهر پارسه( آشنائی با مکانهای گنج در شهر پارسه)

15-اطلس تاریخ ایران

16-:آشنائی با بناهای تاریخی (رشته نقشه کشی معماری)

17-باستان شناسی پارینه سنگی ایران

18-:آموزش خط میخی

19-آموزش خط عبری

20-آموزش خط پهلوی

21-نیایش گاه های صخره ای ایران

22-نشانه ها و نمادها در ایران

23-نشانه های کهن (از سری کتابهای طلائی پکیج گنج یابی)

24-مرگ و آیین های آن در ایران باستان

25-گوهر شناسی

26-کتاب:گورستان های ارمنیان

27-گورستان عصر برنز

28-گورستان عصر آهن چنگبار

29-گنج نامه فرید

30-گرمابه باستانی ایران

31-گچ بری دوران ساسانی

32-کتابشناسی سکه

33-روش کاوش در قبرستان ها

34-قوم کاسی (کاسیت)

35-قله های تاریخی آذربایجان

36-علائم گنج یابی قسمت دوم

37-علائم گنج یابی و دفینه یابی قسمت اول

38-طلا

39-سنگ نوشته ایلامی

40-سنگ مزار های ایران

41--67دستورالعمل برای گشایش کارها و درمان بیماریها ازجمله درمان نازائی در مردان و زنان از عارف بزرگ نخودکی به همراه زندگی نامه ایشان

42-سفال دوره اشکانی

43-ملات های آهکی ایران ساروج

44-زمین شناسی ایران

45-نگاهی به رازهای ماه در ایران باستان

46-دلمن ها

47-جهان و راز های ابن سینا

48-دنیای گمشده عیلام

49-بررسی طرح تاج شاهان در سکه های ایرانی

50-راهنمای کاربردی گنج یابی حرفه ای

51-طاق و قوس در معماری

52-سکه های هخامنشیان

53-سکه های اشکانیان

54-سکه شناسی ایران

55-دانلودمتن کامل کتاب ثروتمندترین مرد بابل

56-ساروج و روش تخریب علمی آن)(این کتاب تکراری است)

57-کتاب کاوش در قبرستان(روش علمی بیرون آوردن جسد)(این کتاب تکرار شده است)

58-اسرار دریاچه بختگان(پری دریائی و راه یافتن گنج و دفینه)

59-کتاب محل دقیق کاروانسرا های ایران ( محل احتمالی و تخمینی دفن گنجها )

60-دانلود کتاب سیر تا پیاز در مورد جن

61-دانلود pdf کتاب چمشه آب حیات نوشته جمشید صداقت نژاد

62-کتاب باستان شناسی چهل تکه

63-دانلود pdf کتاب چشم طلائی

64-رمز گشائی خطوط باستانی

 

 

 

 
 
 
 
گنج

گنج قارون

یکی از گنج هایی که بشر شاید با جدیت تمام برای پیدا کردن آن تلاش می کند، گنج قارون است. این گنج افسانه ای که از دوره های بسیار قبل تر از زندگی بشر نیز حتی وجود داشته، در حال حاضر که این مطلب را برای شما به رشته ی تحریر در می آوریم، هنوز هم همچون یک راز سر به مهر؛ پنهان مانده است و از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، افراد بسیاری در طول تاریخ از زمانی که این گنج ناپدید شده به دنبال آن بوده اند. اما روایت عجیب امروز ما درباره ی این گنج به تنهایی نیست بلکه درباره ی کسی است که این گنج را برای مدتی پیدا کرده و ربوده بوده است. بله! دزدان دریایی اسپانیایی به ناخدایی هادزد ریش قرمز، گنج قارون را برای مدتی ربوده بودند. در ادامه با ما در الی گشت همراه باشید تا به اتفاق یکدیگر، داستان این گنج افسانه ای و دزدیده شدنش توسط این دزدان را مرور نماییم.

 
 
 
 
 
دزدان دریایی اسپانیایی، گنج قارون را ربودند!

گنج قارون و دزدان دریایی اسپانیایی

مطالب مرتبط:کشف گرانبهاترین گنجینه طلای جهان در قزاقستان!افرادی که از گوشت مومیایی ۳۶ هزار ساله کباب درست کردند!تماس تلفنی مرده ها با زنده ها!

درباره ی گنج قارون اینگونه روایت می شود که: در زمان حضرت موسی (ع) مردی از اقوام وخانواده ی حضرت موسی به نام قارون زندگی می کرد. اگر بخواهیم قارون را توصیف کنیم باید بگوییم که قارون مردی خوش قیافه و خوش برخورد بود که صدای خوبی داشت و برای مردم با صدای خوبش کتاب می خواند.

او با تمامی مردم بسیار مهربان و رئوف بود و همه ی مردم او را دوست داشتند. شخصیت این مرد به گونه ای بود که مردم او را دوست داشتند و به او اعتماد می کردند اما به هر حال قارون دارای لایه های زیرین شخصیتی هم بود که با چیزی که مردم از او می شناختند هماهنگی و سنخیتی نداشت. قارون در خفا راه دیگری را می پیمود و چیز دیگری بود.

قارون از اول آدم ثروتمندی نبود و به مرور با انجام فعالیت ها و کارهایی از همچون پیش خرید محصولات کشاورزان و انبار کردن و احتکار آن ها، ساختن داروهای تقلبی، گران فروشی، … و کارهایی از این قبیل به ثروتی هنگفت رسید و روز به روز پولدارتر شد.

این ثروت بسیار زیاد تا به جایی انباشته شد که گنج قارون بسیار معروف و پر آوازه شد و دیگر در سرزمین های دور و نزدیک کسی نبود که این گنج بزرگ و صاحبش را نشناسد.

گنج قارون

درباره ی گنج قارون باید این را بگوییم که زمانی قارون و ثرتش معروف شدند. او در این زمان و با وجود این که مردمش دارای وضعیت مالی مناسبی نبودند، قصر خود را با روکش طلا ساخت و بعد از آن با لباس های گران قیمت در بین مردم شروع به رفت و آمد نمود.

او دیگر با کسی مهربان نبود و حتی افراد فقیر را مسخره می کرد و دیگر آن آدم سابق نبود. زندگی تا به جایی به همین صورت پیش رفت که دچار عذاب الهی شد و زمین دهان باز کرد و او را به همراه ثروت بی حد و حصرش در خود بلعید!

خب تا به این جا درباره ی قارون و گنج لایتناهی او برایتان گفتیم و حال می خواهیم به سراغ کاپیتان هادزد و کشتی اسپانیایی او برویم. از آن جایی که این کشتی و افرادش اسپانیایی بوده اند، باید بگوییم که کشور اسپانیا واقعا یکی از کشورهایی هست که بسیار دارای ثروت و گنج های بسیار بسیار زیادی هست و به همین خطر دزدهای بسیار زیادی هم در این کشور وجود دارند و این مسئله مربوط به سایان سال است و اصلا جدید نیست .

کشتی

این دزد دریایی بالاخره در سال ۱۷۱۸ دستگیر شد و البته در این دستگیری، هادزد کشته شد. قبل از آخرین دستگیری هادزد، شایعه شده بود که او گنج قارون بسیار معروف را پیدا کرده و آن را دزدیده است!

خیلی ها دنبال جواب این سوال بودند که گنج کجاست اما هادزد مرد و با مرگ او دیگر معلوم نشد که این گنج کجا است و دقیقا چه بلایی حتی در زمانی که کشف و پیدا شد بر سر آن آمده است. کشتی دزدان دریایی که متعلق به گروه هادزد بود نیز مدتی بعد غرق شد.

پس از آن که هادزد از دنیا رفت، تا مدت های بسیار زیادی، افراد متعدد و مختلفی به جستجوی گنج پرداختند اما به آن دست نیافتند ولی تلاش های بسیار زیادی را انجام دادند. در سال ۱۹۹۸ کشتی هادزد را از زیر آب بیرون آوردند و آن را مورد بررسی قرار دادند.

هادزد

اگر فکر می کنید که این گنج پیدا شد باید بگوییم که خیر، در این کشتی حتی یک نشانه ی کوچک هم از گنج به دست نیامد.

به همین خاطر محققین و کسانی که به دنبال گنج قارون هادزد هستند، حدس می زنند که این گنج شاید در جزایر کارائیب و یا حتی خلیج ویرجینیا و یا اگر در این ۲ غار نبود، در غارهای جزیره ی کایمان دفن شده باشد. ب

ا تمامی این تفاصیل باید به شما بگوییم که این ها همگی روایتی هستند که وجود دارند زیرا یکی از سوال هایی که برای هر کس ممکن است پیش بیاید این است که اگر این گنج در زیر زمین دفن شده، چگونه دست اسپانیایی ها و هادزد به آن رسیده است؟ چیزی که پر واضح است این است که این گنج ارزشمند از چشم همگان پنهان است و یه این سادگی ها هم پیدا نخواهد شد!

 
 
 

★ Karun Treasure

Karun treasure is the name given to a collection of 363 valuable Lydian artifacts Dating from the 7th century BC and originating from uşak province in Western Turkey which were the subject of legal proceedings between Turkey and new York Metropolitan Museum of art between 1987-1993 and which were returned to Turkey in 1993 after the Museum admitted that the items were stolen when they purchased them. The collection also known as the Lydian hoard. The items are exhibited in the uşak Museum of archaeology.

The collection is made once again the sensational news in may 2006 when a key piece, a Golden hippocamp, on display in uşak Museum along with the rest of the collection, was discovered already switched with a fake, probably between March to August 2005,

Another term used for the collection is "Croesus treasure". Although the exhibits were closely contemporary to Croesus, whether they should be directly linked with the legendary Lydian king or not remains controversial. The wealth of Croesus could not fail to affect the number of Asian cultures in a vein similar to his fame in the Western cultures, and is referred to as Karun Arabic, Persian or Turkish Qarun, or Korah, with the mythical proportions of his fortune also exerts its influence on the different hand, in parallel with the English language expression "as rich as Croesus". This explains why the term "Karun treasure" took, and in any case, the king Croesus treasure consisted of more than 363 pieces and the tomb chamber tumulus where most artifacts were discovered they come from a close but different sites was a woman.

 
 

 

کشف مدفن گنج زکریای رازی


مدفن مقبره قبر زکریا رازی امامزاده شعیبمدفن تقریبی زکریای رازی کشف شد احتمالاٌ در آن اطراف قبرستان امامزاده شعیب(ع) گنج وجود ندارد اما شاید هم وجود داشته باشد

مدفن رازی قبر زکریا رازی گنج رازی

 
 

مدیر پژوهش مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) از کشف محل دفن زکریای رازی بعد از ۱۱۰۰ سال در قبرستان امامزاده شعیب(ع) شهرستان ری خبر داد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، مهدی دانشیار مدیر پژوهش مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) اظهار کرد: در کنگره‌ای که سال ۱۳۸۳ به دستور تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) در مرکز نجوم این آستان با همکاری دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، دوستداران رازی از اقصی نقاط ایران در شهرری جمع شدند و قطعنامه‌ای صادر شد که مکانی را به نام رازی نام‌گذاری و برای پیدا کردن آرامگاه وی کاوش و جست‌وجو کنند.

وی گفت: طی پژوهش‌ها و مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی که در این خصوص انجام شد، به این نکته دست پیدا کردیم که بیمارستان قدیم ری در حوالی منطقه قلعه‌نو و فیروزآباد بوده و رازی هم به عنوان مدیر این بیمارستان در همین منطقه به درمان و تدریس اشتغال داشته که در همین منطقه نیز از دنیا رفته و در قبرستان قدیمی این منطقه یعنی جایی که امروز به نام امامزاده شعیب می‌شناسیم، به خاک سپرده شده است.

مدیر پژوهش مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) ادامه داد: در پی بررسی‌های میدانی این منطقه مشخص است که گورستانی قدیمی در این منطقه وجود دارد که بعضی از اهالی قدیم این منطقه حتی به وجود سنگ قبرهایی با خط کوفی در گذشته‌ای نه چندان دور اشاره می‌کنند.

 

 

کشف آرامگاه زکریای رازی

دانشیار تصریح کرد: آرامگاه محمد بن زکریای رازی در همین گورستان باستانی قرار دارد که لازم است مسؤولان و متولیان برای ساخت مقبره و رونق این منطقه اقدام کنند.

وی در پایان یادآور شد: محمد بن زکریای رازی دانشمند بزرگ قرن سوم هجری قمری، کاشف الکل و بنیان‌گذار شیمی آزمایشگاهی و طب بالینی بود که سه سال بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) در شهرری متولد شد و ازجمله دانشمندان شیعه امامیه اثنی عشری محسوب می‌شد.

دکتر احمد ابوحمزه ری‌شناس و کارشناس مسائل تاریخی این خبر را تأیید کرد و گفت: بررسی و تحقیقات در این زمینه از زمان مرحوم دکتر حسین کریمان از مورخان و جغرافیدانان برجسته کشور در دهه ۴۰ شمسی آغاز شد و همچنان ادامه دارد و می‌توان به این نتیجه رسید که بعد از پژوهش‌های مختلف محل خاکسپاری زکریای رازی در محدوده امامزاده شعیب شهرری است.

«محمد بن زکریای رازی» فیلسوف، منجم، کیمیاگر و دانشمند برجسته ایرانی که یکی از بزرگان تاریخ پزشکی ایران و جهان بود، در‌ سال ۲۵۰ هجری/۸۶۴ میلادی در شهرری متولد شد و در ‌سال ٣١٣ هجری/۹۲۵ میلادی در شهرری درگذشت اما پس از مرگ رازی، آرامگاه او بی‌نام‌ونشان بود و تاکنون اطلاعی از محل دفن وی وجود نداشت.

کشف مدفن گنج زکریای رازی
انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۹

برچسب های مهم

کشف دروازه گنج دروازه کوروش


 

این دروازه از مواد و مصالح خشت و آجر بنا شده است و سرتاسر نمای داخلی و بیرونی آن مزین به آجر‌های رنگین بوده است. بخش پایین و ازاره دیوار‌ها مزین به گل‌های لوتوس، بدنه و نمای دیوار‌ها مزین به انواع پنل‌های رنگین از حیوانات اسطوره‌ای، نماد‌ها و سمبل‌های اعتقادی ایران باستان، هخامنشیان، عیلامیان و اهالی بین‌النهرین بوده است.
 
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۹
 
پ

هیات مشترک ایرانی ایتالیایی پس از ۱۰ سال و در آخرین فصل از کاوش‌های باستان‌شناسی، موفق شدند اثبات کنند کوروش بنیانگذار حکومت هخامنشی، فرمان ساخت دروازه پردیس پارسه را صادر کرده و این دروازه باشکوه در دوره فرزندش کمبوجیه به بهره‌برداری رسیده است.

به گزارش ایرنا، هیات باستان‌شناسی مشترک ایرانی‌ـ‌ایتالیایی به سرپرستی مشترک پی یر فرانچسکو کالیری از دانشگاه بولونیا و علیرضا عسکری چاوردی از دانشگاه شیراز از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ طی ۱۰ فصل کاوش باستان‌شناسی مجموعه اسناد و مدارک گسترده باستان شناسی از این محوطه کشف کردند.

 

 
 

دروازه کشف‌شده در محوطه تل آجری واقع در سه کیلومتری شمال‌غرب تختگاه تخت‌جمشید قرار دارد. این دروازه بنایی به ابعاد ۳۰ در ۴۰ متر به ارتفاع تقریبی ۱۲متر بوده است. بنا دارای کریدوری در مرکز بوده که آن را اتاقی مستطیل‌شکل به ابعاد هشت در ۱۲ متر تشکیل می‌داده است و در دورن این اتاق مرکزی چهار صندلی نشیمن وجود داشته است. راهروی مرکزی از دو طرف به سوی پردیس هخامنشی باز می‌شده است.

این دروازه از مواد و مصالح خشت و آجر بنا شده است و سرتاسر نمای داخلی و بیرونی آن مزین به آجر‌های رنگین بوده است. بخش پایین و ازاره دیوار‌ها مزین به گل‌های لوتوس، بدنه و نمای دیوار‌ها مزین به انواع پنل‌های رنگین از حیوانات اسطوره‌ای، نماد‌ها و سمبل‌های اعتقادی ایران باستان، هخامنشیان، عیلامیان و اهالی بین‌النهرین بوده است؛ مهم‌تر اینکه در اتاق مرکزی کتیبه‌هایی به خط و نگارش بابلی و عیلامی وجود داشته است.

علیرضا عسکری چاوردی، باستان‌شناس و سرپرست ایرانی هیات کاوش تل آجری پارسه در گفتگو با ایرنا عنوان کرد: مجموع اسناد نگارشی، مواد و مصالح ساخت بنا، موتیف‌های به‌کار رفته در تزیین نمای بنا، تاریخ‌گذاری کربن ۱۴ و جنبه‌های تقدس و تشرف به این دروازه نشان می‌دهد که این بنا پس از سال ۵۳۹ قبل از میلاد و به افتخار فتح بابل به دستور کوروش بزرگ ساخته شده است.

استاد دانشگاه شیراز افزود: فرزند کوروش بزرگ همزمان با حکومت پدر در شهر بابل به مدت هشت سال فرمانروا بود و در سال ۵۲۹ قبل از میلاد به پادشاهی ایران رسید.

دروازه کوروش

تزیینات دروازه کوروش

وی با اشاره به اینکه کوروش هخامنشی به دلیل اهمیت مذهبی و فتح مهمترین شهر دنیای باستان، بابل، دستور ساخت این دروازه را صادر کرده است، ادامه داد: کمبوجیه فرزندش، به دلیل علاقه به شهر بابل، آشنایی دیرینه با بابلی‌ها و پیوند فرهنگی جهان باستان کار ساخت مجموعه بزرگ معماری شهر پارسه به سبک معماری بابلی را ادامه داد و در دوره وی دروازه پردیس شهر پارسه در بخش فیروزی این شهر به بهره برداری رسید.

به گفته عسکری‌چاوردی تلاش هیات باستان شناسی بر تبدیل این محوطه به سایت موزه قابل بازدید برای عموم است و به همین دلیل اقدامات حفاظتی گسترده‌ای از طرف وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به ویژه پایگاه میراث جهانی تخت جمشید و موسسه ایزمئو ایتالیا برای حفاظت از سازه‌های خشتی و آجر‌های لعاب دار این دروازه فراهم شده است. برنامه کاوش و ساماندهی این محوطه مهم باستانی تا پایان سال ۱۳۹۹ ادامه دارد.

دروازه کوروش

نحوه قرارگیری دروازه کوروش

مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید نیز از انجام مراحل مختلف کاوش‌های باستان شناسی توسط هیات مشترک ایرانی ایتالیایی در تل آجری سخن گفت و افزود: فصل دهم کاوش در محوطه تل آجری در آذرماه سال جاری کلید خورد و در تکمیل کاوش‌های فصول پیشین، با هدف ساماندهی و آماده سازی محوطه و عرضه شواهد ارزشمند تاریخی آن به بازدیدکنندگان مجموعه تا کنون نیز ادامه دارد.

حمید فدایی این کاوش را اقدامی مشترک با همکاران بین المللی در حوزه باستان شناسی با هدف بهره برداری و معرفی این محوطه، بنا‌ها و آثار تاریخی منحصربفرد دوران هخامنشی به گردشگران و شهروندان دانست و در این زمینه افزود: با توجه به پیشرفت همزمان عملیات اجرای سقف حفاظتی بر روی این محوطه تاریخی، امید می‌رود که در آینده نزدیک این محوطه به عنوان یک "سایت موزه" مهم بتواند به عموم بازدیدکنندگان پارسه عرضه میشود.

مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید با تاکید بر اینکه حفاظت و توسعه مراحل مختلف بهره برداری از این محدوده تاریخی گامی مهم در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری کشور محسوب می‌شود، بیان کرد: این محوطه تاریخی در نزدیکی تخت جمشید شواهد مهمی و ارزشمندی از شهر پارسه را در خود جای داده است و به جهت ارایه درکی ملموس از گستره پایتخت هخامنشیان، می‌تواند در توسعه گردشگری منطقه گام مهمی تلقی خواهد شد.

تُل آجری دروازه‌ای است که پیش از تخت‌جمشید و برای کاخ فیروزی که امروز به طور کامل تخریب شده، در محوطه شهر باستانی پارسه ساخته شده‌است. بنایی که در ۳ کیلومتری تخت‌جمشید واقع شده، اما قدیمی‌تر از تخت‌گاه (مجموعهٔ تخت جمشید) ساخته شده‌است.

در فصل‌های گذشته، عملیات باستان شناسی در منطقه تل آجری، چندین اثر و بنا‌های تاریخی، دارای آجر‌های لعاب دار با تصاویری از اسطوره‌های ایران که قابل مقایسه با بین النهرین و شوش است، کشف شد.

محوطه تاریخی تل آجری در نزدیکی تخت جمشید قرار دارد و یکی از بنا‌های متعلق به دوران هخامنشیان است که به ثبت ملی رسیده و به لحاظ ارزش‌های تاریخی و هویت محتوایی، میراثی ارزشمند است.

بنا‌هایی که در این محوطه کشف شده به احتمال زیاد پیش از بنای تختگاه تخت جمشید ساخته شده و در واقع کشفیات اخیر، خلاء‌های تاریخی شهر پارسه به ویژه در دوره حکومت کوروش و کمبوجیه و پیش از به قدرت رسیدن داریوش هخامنشی در سال ۵۲۱ پیش از میلاد را پر می‌کند.

بنای تاریخی تخت جمشید حدود ۵۵ کیلومتری شمال شیراز در محدوده شهرستان مرودشت واقع شده است

p><!--EndFragment

کشف دروازه گنج دروازه کوروش
انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۹

برچسب های مهم

قلعه رستم در سیستان بلوچستان و گنج نامه شیخ بهائی


لطفاٌ از گنج یابی دفینه یابی زیر خاکی یابی حفاری در فلعه رستم خودداری کنید

با توجه به کتاب گنج نامه احمد وزیر و شیخ بهائی و پکیج گنج یابی احتمال ضعیف مبنی بر وجود گنج در این محل وجود دارد

اگر هم طلا در این مح بوده تاکنون گنج برداشته شده است

 

قلعه رستم مربوط به دوران سلجوقی تا صفوی است که در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد، ‏این قلعه دارای بقایای ‏یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمان‌های متعدد و سر در ورودی، برج نگهبانی ‏و ۱۵ برج دفاعی است‎. ‎‎شکوه، عظمت وصلابت این قلعه باعث شده تا به آن جنبه افسانه‌ای داده و آن ‏را به نام پهلوان نامدار ایران زمین رستم، نام گذاری کنند.
 
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۲۵ آذر ۱۳۹۹
 
پ
 
 

عکاس: محمود میربزرگ/ میزان

قلعه رستم در سیستان بلوچستان و گنج نامه شیخ بهائی
انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۹

برچسب های مهم

قضیه شی ناشناس نشاندهنده تقریبی ورود فرار زمینی ها و گنج در جاجرود و لواسان ارتباط آن با محل گنج در گنج نامه شیخ بهائی و احمد وزیر


آیا ستون فلزی محل تقریبی طلا و گنج است؟
آیا رد پای فرار زمینی هاست؟

Mysterious metal pillar found in Utah desert

 

در کتاب گنج نامه شیخ بهایی محل دفن گنج حوالی محل ستون ادر اطراف تهران به صورت گنگ مطرح و مشحص است
آیا ممکن است گنج هنوز در آنحا باشد
محل ذقیق این ستون فلزی را هنوز کسی نمیداند.
 
حوزه عکس نیز نشان می‌دهد که تصویر منتشر شده در رسانه‌ها با برنامه‌های ویرایش عکس دستکاری شده است و در عکس تضادهای متعددی مشهود است.
 
 

ماه گذشته انتشار تصاویری از پیدا شدن یک شیء فلزی در بیابان‌های یوتای آمریکا خبرساز شد. این شیء فلزی که توسط ماموران محیط زیست که در آن محل در حال گشت‌زنی بودند، پیدا شده بود پس از چند روز ناپدید شد.

 

کشف یک ستون فلزی عجیب و مرموز در بیابان‌های آمریکا – بررسی سردبیر

کشف یک ستون فلزی عجیب در بیابان‌های آمریکا؛ آیا پای فرازمینی ها در میان است؟

 

اخیرا یک ستون فلزی مرموز و ناشناخته به صورت تصادفی در بیابان‌های آمریکا کشف شده که هیچ اطلاعاتی در مورد ماهیت آن موجود نیست و احتمال ارتباط آن با فرازمینی‌ها هم وجود دارد.

 

به تازگی محققان یک ستون فلزی مرموز را در ایالت یوتا آمریکا پیدا کرده‌اند. بر اساس اطلاعات موجود، این دانشمندان مشغول سرشماری گوسفندان بیابانی در این ایالت بودند که به صورت تصادفی، متوجه شیئی مرموز و ناشناخته در نزدیکی یک دیواره سنگی شدند. در بررسی این خبر عجیب با ما همراه باشید.

در فیلم معروف ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey) اثر استنلی کوبریک که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، اولین صحنه فیلم نخستی سانانی را نشان می‌دهد که در کمال شگفتی، یک ستون فلزی را در محل زندگی خود کشف می‌کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، جالب است بدانید که کشف ستون ایالت یوتای آمریکا هم ماجرایی شبیه به این صحنه از ادیسه فضایی دارد و همان‌طور که در ویدیو ادامه مطلب خواهیم دید، دانشمندان این ایالت به شکلی مشابه یک شی مرموز و ناشناخته را در دل بیابان کشف کرده‌اند.

 

مقامات محیط زیستی یوتا می‌گویند که چهارشنبه گذشته، از داخل هلیکوپتر مشغول سرشماری گوسفندان قسمت جنوبی بیابان‌های این ایالت بودند که متوجه این شیء مرموز شدند. ارتفاع این ستون که هیچ تزئینات یا متعلقات خاصی ندارد، حدودا ۳ متر بوده و هنوز هیچ توضیحی در مورد ماهیت واقعی آن ارائه نشده است.

به گزارش فارس، پس از آن نیز کشف ستون‌های فلزی مشابه در کانادا، رومانی، لهستان، استرالیا این مسئله را مرموزتر کرد.

: ستون فلزی عجیب و ناشناخته‌ای که چند روز پیش در بیابان یوتا آمریکا پیدا شده بود، هم‌اکنون ناپدید شده و در این میان، برخی از دخالت فرازمینی‌ها یا سارقان آثار هنری در اتفاق مورد نظر صحبت می‌کنند.

ستون فلزی عجیب بیابان یوتا ناپدید شد!

ستون فلزی عجیبی به تازگی در جنوب شرقی بیابانی در ایالت یوتای آمریکا کشف شده بود که تصاویر و ویدیوهای منتشر شده از آن، سر و صدای زیادی به پا کرد. با این حال هم‌اکنون خبر رسیده که این جسم فلزی و نقره‌ای رنگ ناشناخته که برخی از ارتباط آن با موجودات فضایی صحبت می‌کنند، به طرز مرموزی ناپدید شده است. در ادامه با ما همراه باشید.

۱۸ نوامبر بود که مقامات ایالتی یوتا در پروازی با هلیکوپتر که برای سرشماری گوسفندان وحشی منطقه انجام شده بود، متوجه یک ستون فلزی نقره‌ای رنگ، براق و سه متری در قسمتی از بخش جنوب شرقی بیابان‌های این ایالت شدند. از همان روز تاکنون نظریه‌های عجیب و غریب زیادی در مورد ارتباط این شیء با موجودات فضایی و یا هنرمندان ناشناخته مطرح شده و هنوز کسی نمی‌داند که چه کسی یا چیزی آن را در محل مورد نظر، در دل زمین کاشته بود.

آژانس مدیریت منابع زمینی ایالت یوتا به تازگی در یک پست فیس‌بوکی به صورت رسمی اعلام کرده که این ستون مرموز حدودا در جمعه گذشته ناپدید شده و در عین حال که مسئول قرار دادن آن در محل مورد نظر هنوز مشخص نیست، هم‌اکنون کسی نمی‌داند که چه کسی آن را از محلش به سرقت برده اس

 
 
 
 د.

این ستون‌های فلزی صیقل یافته که در نگاه اول یادآور فیلم سینمایی اودیسه فضایی 2001 ساخته کارگردان معروف امریکایی استنلی کوبریک هستند، هر کدام تقریبا سه متر ارتفاع دارند در یک بازه زمانی کشف آن‌ها خبرساز می‌شود و پس از آن خبر ناپدید شدن آن‌ها منتشر می‌شود.

لواسان تصویری از شی مرموز در لواسان

عباس یافتچیان دهیار نیکنامده در گفت‌وگو با فارس در خصوص صحت وجود این شیء در ارتفاعات اطراف این روستای حاشیه جاجرود، اظهار کرد: پس از اینکه خبر پیدا شدن این شیء فلزی در رسانه‌ها منتشر شد، ما منطقه مشابه عکس را شبیه سازی و پیدا کردیم و با یک اکیپ 20 نفره کاملا آن‌جا را جست‌وجو کردیم اما هیچ چیزی ندیدیم و در نتیجه جست‌وجوی ما هیچ اثری از آن جسم فلزی پیدا نشد.

وی با تأکید بر مخدوش بودن عکس منتشر شده در رسانه‌ها گفت: انعکاس دکل مخابراتی که در تصویر افتاده است با واقعیت آن محل تضاد دارد. به علاوه عکس‌های آن محل و سازه‌های اطراف آن بسیار با واقعیت آن مکان متفاوت است و به نظر عکس در زمان دیگری گرفته شده و دستکاری شده است.

پیگیری ها از کارشناسان حوزه عکس نیز نشان می‌دهد که تصویر منتشر شده در رسانه‌ها با برنامه‌های ویرایش عکس دستکاری شده است و در عکس تضادهای متعددی مشهود است.

در نهایت به نظر می‌رسد اگرچه گمانه‌زنی‌های متعددی در خصوص منشاء و ماهیت کشف این ستون‌های فلزی در کشورهای مختلف بیان شده است، اما به نظر می‌رسد بیش از هرچیز ساخت و جایگذاری و یا جعل تصاویر این ستون‌های فلزی تلاشی برای جلب توجه و بازی‌های رسانه‌‌ای در ایران است

 

 

قضیه  شی ناشناس  نشاندهنده تقریبی ورود فرار زمینی ها و  گنج در جاجرود و  لواسان ارتباط آن با محل گنج در گنج نامه شیخ بهائی و احمد وزیر
انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۹

برچسب های مهم


دفینه /و گنج و گنج یابی ! نقشه گنج*طلا^ کوزه گنج% قبر

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما